جلسه دفاع دکتر نیلوفر چینیچیان [استاد دانشگاه]، که به علل گوناگونی مدتها به تأخیر افتاده بود، بالاخره تشکیل شد و دفاع وی از موضوع و رساله، به نقطه عطفی در اندیشه مبدل گردید.
نقطه عطف در اندیشه/ این جلسه به علت ضرورت رعایت ظوابط بهداشتی در کرونا، با تعداد کمی از مدعوین برگزار شد، اما پیش از هر نکتهی، وزانت هئیت داوران، توجه را به خود جلب مینمود که عبارت بودند از:
دکتر سید صادق حقیقت و دکتر سید علیرضا بهشتی، به عنوان داوران خارجی – دکتر مجید توسلی، به عنوان داور داخلی – دکتر صادق زیبا کلام و دکتر ابوالقاسم طاهری، به عنوان استاد و مشاور – و دکتر ملک یحیی صلاحی، استاد راهنما. که البته دکتر سید صادق حقیقت، رئیس دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه مفید در قم، به علت پرهیز از مسافرت و رعایت ضوابط بهداشتی در شرایط کرونایی، به صورت ویدئو کنفرانس حضور داشتند؛ و البته دکتر قدیر نصری نیز برای دیدن حاصل تلاشهایش و احترام به دانشجویش، با اطلاع از اهمیت این رساله، در این جلسه مهم حضور یافت.
ایدهای برای فردا
موضوع رساله، تعامل و گفتمان بین آموزههای معرفتی جماعت گرایان و اسلام بود، به ویژه در ارتباط با مفاهیم کلانی چون چون عدالت، آزادی، تساهل و مدارا، چند فرهنگگرایی و بالاخره جایگاه اخلاق و فضیلت در سیاست که امروزه موضوع بحث، نقد و بررسی نظریهپردازان و صاحبنظران در محافل علمی جهان میباشد.
دکتر سید صادق حقیقت و دکتر سید علیرضا بهشتی، خود در ایران و جهان، از جمله صاحبنظران و متفکران چنین مباحثی محسوب میگردند؛ چنان که دکتر حقیقت، به عنوان شارح جماعتگرایی در ایران و طراح نظریهی “همروی” شناخته شدهاند (۱).
بنابراین، چنین هیئت داورانی کمتر تشکیل شده است و البته که دفاع از رساله در برابر این اندیشمندان و صاحبنظران کار دشواری است، اما قابل توجه آن که تمامی داوران، با نمرهی تمام (۲۰) و همان “امتیاز عالی”، موافقت داشتند.
دکتر نیلوفر چینیچیان، در علت انتخاب این موضوع گفت: موضوع رسالهی من: «مفهوم عدالت و عینیت بخشی به آن در نظام جمهوری اسلام ایران در پرتو اندیشههای جماعتگرایان» – با مطالعه موردی نظریات مایکل سندل میباشد. وی افزود: سه وجه سبب گردید که این موضوع را انتخاب نمایم:
الف – در میان مفاهیم سیاسی، “عدالت” از محوریترین مفاهیم به شمار میرود و مفاهیمی چون: آزادی، ثبات، صلح، تساهل و …، در پیوند با این اصل مطرح میشوند.
ب – آن چه که در اصل حاضر اتفاق افتاده، چالشها و دشوارههای زیستی، و در نهایت بیثباتی جامعه جهانی آرمانی میباشد که سبب گردیده تا جریانهای فکری مسلط، با آموزههای کلامی جهانشمول، مورد نقد قرار گیرند! یکی از مهمترین اندیشهها، که به تعبیری بینان و محورهای معرفتی خودش را بر همین نقدها استوار نموده، همین جماعتگرایان هستند.
ج – از سوی دیگر، با بازخوانی تاریخ، اندیشه سیاسی و تاریخ تحولات مسلمانان پی میبریم که به خصوص از قرن ۱۹ به بعد، مواجهه با “مدرنیسم”، دغدغه اصلی مسلمانان بوده است و یکی از وجوه اصلی مدرنیسم، همین “لیبرالیسم سیاسی” میباشد.
بنابراین، جماعتگرایان و اندیشه اسلامی مسلمانان، در این موضوع اشتراک دارند، و همین امر سبب گردید تا این موضوع را به عنوان یک ایده، انتخاب نمایم.
وی افزود: پرسش اصلی که برای این رساله در نظر گرفته شده، این است که «چه نقاط مشترکی بین مبانی نظری جماعتگرایان و آرای اسلامی در مفهوم عدالت وجود دارد؟» بالتبع سؤالات فرعی نیز در ذیل این سؤال مطرح میشود، مانند: «جایگاه گفتمان در عرصهی نظری و دانشگاهی، بین مبانی نظری جماعتگرایان و آرای اسلام، در پیریزی شرح سیاسی مطلوب، تا چه میزانی میتواند مفید باشد؟»
دکتر نیلوفر چینیچیان افزود: مؤلفههای معرفتی، چون: “تقدم خیر بر حق” – “خیر مشترک” – “فضیلت مداری” – “احترام به سنتها و ارزشهای اخلاقی” – “شهروندی فعال” و …؛ از گزارههای مشترک میان مبانی فکری جماعتگرایان و نظام فکری اسلام در مبانی فلسفه سیاسی میباشد که ساختار این رساله را تشکیل داده است.
من چارچوب نظریِ “ هرمنوتیک اسکینر ” را انتخاب نمودم و اندیشههای جماعتگرایان و مسلمانان را در این چارچوب تطبیقی مورد مطالعه قرار دادهام، چرا که در آن حضور مؤلف احساس میشود و از اقتدار مفسر جلوگیری میکند. لذا بسیاری بر این عقیدهاند که “هرمنوتیک اسکینر” با دورهی هشتم اجتهاد که از آیت الله خمینی (ره) شروع میشود، همخوانی بسیاری دارد.
وی پس از شرح چند محور از نظریات مایکل سندل و نقد لیبرالیسم از سوی وی، افزود: جماعتگرایان نقدشان بر لیبرالیسم را از فردگرایی شروع کردهاند، اما مایکل سندل همان مقولهی “خیرها، هنجارها و سنتها” و مفهوم “نا مقید – نقد بر خودِ سبکبال لیبرالیسم” را محور قرار داده است و میگوید: «آن چه سبب از بین رفتن عدالت شده است، این است که در گذشته در تعریف عدالت، به “فضیلت” توجه میشد و امروزه به “آزادی” توجه میشود»!
مایکل سندل نیز مانند تیلور از کسانی هستند که میگویند: «هر گونه فکر کنید، دین هیچ گاه حرف بدی نمیزند – کار دین، مشخص کردن ارزشهاست».
وی افزود: نقطه اشتراک نظریات سندل با اندیشههای اسلامی این است که وی در سیاست خیر جمعی، “شهروندی، ایثارگری و خدمتگزاری” را به عنوان راهکار ارائه میدهد. وی میگوید: «ما اکنون “جامعه بازار” هستیم، اما باید برگردیم به “اقتصاد بازار” – در اقتصاد بازار در نهایت برگر یا خودرو میفروشند، اما در جامعه بازار، “عشق” را میفروشند»! البته سندل تمامی مسئولیتها را متوجه دولت میکند، و بار را از دوش ملت بر میدارد.
دکتر چینیچیان در خاتمه افزود: من در این رساله، برای یافتن مؤلفههای مشترک، مفهوم عدالت و تمامی این مفاهیم را در قرآن و سنت (حدیث) مورد مطالعه قرار داده و گزارهها را مستند نمودهام؛ و البته معنایش این نیست که این دو اندیشه [جماعتگرایی و اسلام]، عین هم هستند.
من پس از مطالعات بسیار، به یک کتاب بسیار قدیمی “اخلاق ناصری – خواجه نصیر” رسیدم که میگوید: «خصیصه ماهوی نظام الهی حاکم بر کائنات، همان عدالت است – عدالت به عنوان حُسن در مجموعه».
من در این بخش [اندیشه اسلامی]، چهار گفتمان اصلی را انتخاب نمودند که عبارتند از: بنیانگذار انقلاب [امام خمینی رحمة الله علیه]، شهید مطهری، شهید بهشتی، و رهبر انقلاب، آیت الله خامنهای. و علت انتخاب اینها نیز این است که هر کدام در مسیر انقلاب جریانساز هستند، صاحب تئوری و نظریه هستند و این نظریات را کاربردی کردهاند.
البته برای هر کدام، نقطهی عطفی در نظر گرفتم، مثلاً بنیانگذار انقلاب [امام خمینی (ره)]، در کتاب “جنود عقل” مطلب خود را با این جمله آغاز مینمایند: «من هم مانند أرسطاطاليسم (نظریات ارسطو) معتقد به فضایل چهارگانه هستم و عدالت حُسن در مجموع میباشد».
ایشان به صراحت بیان میدارند که “حیر بر حق اصالت دارد”، اما یک فدم جلوتر میآیند و تأکید مینمایند که البته قوانین و قواعد ما مبتنی بر “فقه” است، بنابراین فقه ما همان اصول اخلاقی است و فقه از خیر جدا نیست، و فقط ما میتوانیم این تفکیک را قائل شویم که بگوییم: «فقه عادل به وجود میآورد و اخلاق، انسان متعادل به وجود میآورد». یعنی با تکیه بر اصول اخلاقی، در نهایت شما میتوانید یک سیاست مدار و یا یک نظام اسلامی متعادل داشته باشید، اما اگر فقه را پشتوانه قرار دهید، میتوانید یک نظام اسلامی عادل داشته باشید.
امام خمینی و شهید مطهری، فضیلتگرا هستند و معتقد به “اصالت جمع” میباشند، اما شهید بهشتی، بحثشان را از فضیلت شروع نمیکنند، بلکه از “کرامت” شروع میکنند و وجوب عدالت بر انسان را برخورداری او از “کرامت” میدانند. شهید بهشتی نیز از کسانی هستند که بار اصلی را بر دوش دولت گذاشته و دولت را در عدم جاری شدن عدالت در جامعه مقصر میدانند.
رهبر انقلاب، آیت الله خامنهای، سی سال است که رهبری انقلاب را بر عهده دارند، لذا نظرات ایشان باید مورد مطالعه قرار گیرد؛ و من در یافتن نقاط اشتراک، کلید واژهای که از ایشان انتخاب کردم، “حیات طیبه” است. ایشان میفرمایند: “حیات طیبه” این نیست که شما حال خوبی به لحاظ مادی داشته باشید، بلکه “حیات طیبه” این است که ابتدا حال روحی شما خوب باشد. این همان فضیلتگرایی است؛ و ایشان مطرح میکنند که «من، خیر را در حیات طیبه تعریف میکنم» و ایشان تأکید بسیاری بر تشکیل دپارتمانهای تخصصی، در خصوص “عدالت” دارند.
●- هیئت داوران، این رساله و دفاع را بسیار پر اهمیت قلمداد نمودند و همگی اذعان داشتند که «این یک رسالهی اصیل میباشد» و به قول دکتر علیرضا بهشتی، این پایاننامه، نقطه پایانی نیست، بلکه یک نقطه شروع است. شما [در این رشته] به اجتهاد رسیدید و باید نظریات گوناگون و حتی سندل را ارزیابی و نقد بنمایید.