ایران روزگاری امپراتوری عظیمی بود که بر بخش بزرگی از جهان حکمرانی می کرد. شاید برای شما هم جالب باشد تا نگاهی بیاندازید به نقشه ایران در دوره های مختلف تاریخی و هزاره های قبل…
در این تصویر می توانید محدوده جغرافیایی ایران را در طی گذر زمان و دوره های مختلف تاریخی ببینید.
ایران امروز، نه تنها در گذشته دارای قلمرو بسیار وسیع تر و گسترده تری بود، بلکه دارای پرچم ها و نام دیگری نیز بود. در ادامه نگاهی می اندازیم به نقشه ها ، پرچم و نشان امپراتوری بزرگ پارس در طی قرون گذشته.
پرچم و نقشه ایران از آغاز تاکنون
امپراتوری ماد ها:
پرچم ایران در زمان ماد ها
درفش اختر کاویان نماد پرچم ایران در زمان ماد ها
قلمرو ی ماد ها
مادها، قومی ایرانی از تبار آریایی بودند که پیش از ظهور امپراتوری هخامنشیان بر ایران حکومت می کردند. پرچم فوق متعلق به حکومت ماد ها است که از سال ۶۲۵ تا ۵۴۹ قبل از میلاد مسیح، بر ایران حکومت کردند. همچنین در تصویر پایین نقشه ی قلمروی ماد ها با رنگ زرد، در نقشه مشخص شده است.
امپراتوری هخامنشیان:
پرچم ایران در زمان امپراتوری هخامنشیان
نقشه ی گستردگی امپراتوری هخامنشیان
امپراتوری هخامنشیان توسط کوروش بزرگ شکل گرفت. این امپراتوری، بزرگ ترین امپراتوری بود که جهان باستان تا آن زمان و حتی سالیان سال بعد از آن به خود دید. وسعت این امپراتوری که از سال ۵۵۰ تا ۳۳۰ قبل از میلاد بر ایران حکومت می کرد را می توانید در نقشه زیر ببینید!
امپراتوری سلوکیان:
نماد حکومت سلوکیان اسکندر مقدونی
رم ، سلوکیان و اشکانیان در سال ۲۰۰ قبل از میلاد
پس از مرگ اسکندر بزرگ در راه بازگشت به یونان، فتوحات وی بین فرماندهان و دوستان نزدیکش تقسیم شد. سلوکوس یکی از آن ها بود که خود را حکمران ایران، و حکومتش را سلوکیه نامید. امپراتوری سلوکیان از سال ۳۳۰ قبل از میلاد تا ۱۸۰ سال بعد، یعنی سال ۱۵۰ قبل از میلاد بر ایران حکومت کردند. وسعت این امپراتوری نیز در نقشه ی زیر با رنگ آبی مشخص است.
امپراتوری اشکانیان:
پرچم ایران در زمان امپراتوری اشکانیان
نقشه ی گستردگی امپراتوری اشکانیان
اشکانیان از قوم پارت ها بوده و در شمال ایران زندگی می کردند. مبدا شکل گیری امپراتوری اشکانیان در سال ۲۴۸ قبل از میلاد بود و پس از نابودی سلوکیان، این اشکانیان بودند که قدرت بزرگ منطقه به حساب می آمدند! تصویر زیر، نقشه ی وسعت امپراتوری اشکانیان را در اوج قدرت نشان می دهد.
امپراتوری ساسانیان:
درفش کاویانی، نماد پرچم ساسانیان
نقشه ی وسعت امپراتوری ساسانیان
به جرات می توان گفت که یکی از قدرتمند ترین امپراتوری های ایران، امپراتوری ساسانیان بوده است. در زمان این امپراتوری، ایران در مجاورت قدرت مطرحی چون امپراتوری بیزانس یا همان روم شرقی بود، اما با داشتن قدرت نظامی بسیار بالا، مردم کشور حتی در مرز ها نیز احساس امنیت می کردند! نقشه ی زیر گستردگی این امپراتوری را نشان می دهد!
حکومت های کوچک دوران پس از اسلام:
پس از نابودی امپراتوری ساسانیان و ورود اعراب به ایران، پادشاهی طاهریان، اولین حکومت ایرانی بود که به قدرت رسید. همچنین پس از این حکومت، حکومت های کوچک دیگری همچون صفاریان، سامانیان، آل زیار، آل بویه و غزنویان نیز بر مسند قدرت نشستند که هیچ کدام از آن ها هرگز تبدیل به یک امپراتوری نشدند!
نقشه ی وسعت پادشاهی طاهریان
نقشه ی وسعت پادشاهی صفاریان
نقشه ی وسعت پادشاهی سامانیان
نقشه ی وسعت پادشاهی آل زیار – زیاریان
نقشه ی وسعت پادشاهی آل بویه – بوییان
نقشه ی وسعت پادشاهی غزنویان
در دوران پس اسلام، ایجاد نقش و نگار و نماد روی پرچم ها توسط مسلمانان تا سال ها ممنوع و حرام اعلام شده بود. به همین دلیل در این دوران از پرچم هایی بدون نماد و یک رنگ همچون سفید (نماد خلفای بنی امیه)، مشکی (نماد سیاه جامگان یا پیروان ابومسلم خراسانی) و سرخ (نماد سرخ جامگان یا پیروان بابک خرمدین) استفاده می شد!
امپراتوری سلجوقیان:
پرچم احتمالی امپراتوری سلجوقیان
نقشه ی وسعت امپراتوری سلجوقیان
به گفته ی بیهقی، سران قبایل سلجوقی از علامت ها و نشان های مخصوصی استفاده می کردند، اما در مورد رنگ و نقش پرچم آن ها هیچ صحبتی نشده است! اما با توجه به این که سلجوقیان آداب خود را از غزنویان و سامانیان تقلید می کردند، احتمال داده می شود که رنگ پرچم آن ها نیز به تقلید از غزنویان و سامانیان به رنگ مشکی بوده باشد.
دو سلسله ی خوارزمشاهیان و ایلخانان مغول:
پس از امپراتوری سلجوقیان، دو پادشاهی خوارزمشاهیان و ایلخانان مغول در ایران شکل گرفتند. در مورد پرچم خوارزمشاهیان منبع و مدرک مستندی وجود ندارد اما پرچم ایلخانان مغول در اطلس کاتالان به این شکل آمده است.
پرچم سلسله ی ایلخانان مغول
نقشه ی وسعت پادشاهی خوارزمشاهیان
نقشه ی وسعت سلسله ایلخانان مغول
امپراتوری تیموریان:
پرچم ایران در زمان امپراتوری تیموریان
نقشه ی وسعت امپراتوری تیموریان
سلسله ی صفویه:
پرچم ایران در زمان صفویان
نقشه ی وسعت سلسله ی صفویان
حکومت پادشاهی افشاریان:
پرچم ایران در زمان افشاریان
نقشه ی وسعت پادشاهی افشاریه
حکومت پادشاهی زندیه:
پرچم ایران در زمان حکومت زند
نقشه ی وسعت حکومت پادشاهی زندیه
حکومت پادشاهی قاجار:
پرچم ایران در زمان قاجار
پرچمهای ایران در دوره فتحعلی شاه قاجار یادگار امیرکبیر!
۲۹ شعبان سال ۱۳۲۵ قمری متمم قانون اساسی مشروطه ایران امضاء شد. این متمم خودش اصول بسیار مهمی داشت و یکی از اصولش هم شرایط پرچم ایران بود.
قانون اساسی مشروطه ۵۱ اصل داشت و با عجله تنظیم شده بود و، چون بیشتر درباره وظایف مجلس شورای ملی بود به «نظامنامه» معروف بود. این قانون را مظفرالدین شاه قاجار امضا کرد و چند روز بعد مُرد.
سال بعد با حوصله و دقت بیشتر یک متمم با ۱۰۷ اصل توسط مجلس شورای ملی تهیه و تصویب شد تا حقوق و تکالیف دوطرفه ملت و حکومت مشخص شود و قانون اساسی مشروطه تکمیلتر شود. این متمم اصول تعیینکننده و مهمی داشت و البته، چون در اصل هشتم آن نوشته بود: «اهالی مملکت ایران در مقابل قانون دولتی متساویالحقوق خواهند بود» محمدعلی شاه قاجار آن را امضاء نمیکرد.
معلوم است که نمیتوانست بپذیرد خودش با بهقول خودش رعایایش در برابر قانون مساوی باشند. در مجلس اعتراض و تحصن شد و بیرون مجلس تجمع و تعطیلی عمومی شد تا بالاخره شاه قاجار متمم را امضاء کرد.
از همانموقع و طبق اصول این متمم «مذهب رسمی ایران اسلام و طریقه حقه جعفریه اثنیعشریه» شد و قرار شد حداقل ۵ نفر مجتهد طراز اول بر مصوبات مجلس نظارت کنند و طهران پایتخت شد و پرچم ایران هم ۳رنگ شد. قبل از آن پرچم ایران چگونه بود؟
نمایی از پرچم ایران در سفر ناصرالدین قاجار به انگلستان
چند پرچمی در ایران رواج داشت تا اینکه مشروطهخواهان دیدند اینطوری نمیشود و باید یک پرچم مشخص داشته باشد این مملکت. اینطوری شد که در اصل پنجم متمم قانون اساسی مشروطه نوشتند: «الوان رسمی بیرق ایران سبز و سفید و سرخ و علامت شیر و خورشید است».
گفته میشود پرچم ۳ رنگ ایران در حقیقت یادگاری از دوران امیرکبیر است که دستور داده پرچم ایران مستطیل باشد و سفید باشد با دو نوار باریک سبز در بالا و سرخ در پایین. با این حال در همان عهد ناصری و پس از آن در دوره مظفری ایران همچنان پرچم واحدی نداشت.
حکومت پادشاهی پهلوی:
پرچم ایران با نشان شیر و خورشید در زمان حکومت پهلوی
در دوره رضاشاه و هم در دوره پادشاهی پسرش، بخشهایی از خاک کشورمان جدا شد که نمونه برجسته آن جدایی بحرین از ایران است که البته به گفته خودشان بحرین دختری بود که شوهر داده شد!
کدام مناطق در زمان پهلوی از ایران جدا شد؟
بحرین
بحرین با ساده لوحی و بی کفایتی رژیم پهلوی و با فریبکاری غرب از ایران جدا شد که اگر در حال حاضر ملحق به خاک ایران بود، فقط بهخاطر عبور کشتیها از تنگه هرمز، منجر به کسب درآمد شده و اثر فوق العاده ای در اقتصاد ایران داشت؛ درآمدی که به راحتی نیز تحریمپذیر نبود.
در قرن ۱۹، انگلستان با سوءاستفاده از وضعیت نامطلوب حکمرانی قاجار چندین قرارداد را با شیخنشینان بحرین که آن زمان جزئی از خاک ایران بود، امضا کرد. انگلستان بعدها با استناد به همین قراردادها این ادعا را مطرح کرد که از زمان انعقاد اولین قرارداد یعنی قرارداد ۱۸۲۰ بحرین را کشور مستقل میدانست. انگلستان در نفوذی که طی سالها در بحرین برای خود ایجاد کرده بود، شیوخ بحرین را برای اعلام استقلال تحریک کرد. در ۱۴دی سال ۱۳۴۷ محمدرضا پهلوی در گفتوگویی با مجله بیلتز سیاست انگلیس برای جدایی بحرین از ایران را استعماری میخواند؛ اما در قبال استقلال این کشور بهراحتی کوتاه آمده و میگوید: «من میخواهم بگویم که اگر مردم بحرین مایل نباشند به کشور ما ملحق شوند، هرگز به زور متوسل نخواهیم شد، زیرا این خلاف اصول سیاست دولت ما است که برای گرفتن این سرزمین خود، به زور متوسل شویم. ثانیا گرفتن و حفظ کردن سرزمینی که مردم آن با شما ضدیت داشته باشند چه فایدهای خواهد داشت؟!» سخنان محمدرضا پهلوی در این مصاحبه مطبوعاتی درواقع نقطه پایانی بر ادعای حاکمیت ایران نسبت به بحرین بود.
در مذاکرات محرمانه میان ایران و انگلیس بر سر مساله بحرین در ۱۳۴۶ خورشیدی در مونترو سوئیس دوطرف به این نتیجه رسیدند که موضوع را به دبیرکل سازمان ملل ارجاع دهند که وی مساعی خود را در ارتباط با آن بهکار اندازد. درحالیکه برای استقلال کشورها نتایج رفراندوم محل استناد است، درمورد استقلال بحرین به نتایج یک نظرخواهی گزینشی اکتفا میشود. نظرخواهی از ۱۰ فروردین ۱۳۴۹ خورشیدی از بین شیوخ بحرین آغاز شد و ویتوریو وینتسپیرگیچیاردی، دیپلمات ایتالیایی و مدیر دفتر سازمان ملل در ژنو از طرف اوتانت مامور انجام این کار شد. وی پس از پایان ماموریت دوهفتهای خود در بحرین گزارش برداشتهای خود از صحبت با مردم و گروههای بحرین را که به ادعای وی از علاقه آنان به استقلال حکایت میکرد، تسلیم دبیرکل کرد.
با اعطای این گزارش، شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه ۲۷۸ خود را در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۴۹ خورشیدی صادر کرد که در آن خواسته مردم بحرین مورد تایید قرار گرفته بود. اسدالله علم در خاطرات خود درمورد واگذاری بحرین چنین نوشته است: «گوینده رادیو ایران خبر جدایی بحرین را چنان با افتخار خواند که گویی هماکنون بحرین را فتح کردهایم.» براساس اسناد ساواک، وقتی در جلسه یکی از احزاب، از هویدا درباره علت واگذاری بخشی از مملکت به اجانب سوال شد، وی پاسخ داد: «بحرین دختر ما است، دختر بزرگ میشود، به خانه شوهر میرود.» معلوم نبود اگر حکومت پهلوی ادامه پیدا میکرد، دیگر کدام قسمتها به تعبیر دولتمردان این حکومت قرار بود شوهر داده شود.
مناطق مرز شمالغرب
در جریان اشغال ایران در جنگجهانی دوم ارتش شوروی با پیشروی در حدود مرزی آذربایجان مناطق (مغان، نمین، باغچهسرا، یدیاولر، دیمان، تازهکند و بهرامتپه) را مورد اشغال قرار داد که تا پایان دوره رضاشاه نیز هیچ تلاشی برای بازگرداندن این سرزمینها به ایران نشد و درنهایت در دوره زاهدی بخشی از این مناطق با قصبه فیروزه معاوضه شد و بخشی نیز برای همیشه از خاک ایران جدا شد.
آرارات
در فاصله سالهای ۱۳۰۶ تا ۱۳۰۹ شمسی کردها در منطقه آرارات بر ضد دولت ترکیه به پا خاستند. در سال ۱۳۰۶ «ممدوح شوکتبیگ» سفیر ترکیه در تهران، ضمن ارسال نامهای به وزارت خارجه ایران از آغاز اقدامات نظامی ترکیه بر ضد کردهای آرارات در ماه ایلول (نهمین ماه در تقویم ترکیه) خبر میدهد. شوکتبیگ همچنین از مقامات ایرانی میخواهد ایران نیز در انجام این اقدامات با دولت ترکیه مشارکت داشته باشد.
عملیات ترکها بر ضد کردها در آرارات در شهریور ۱۳۰۹ آغاز شد و آنها از سمت بازرگان و کوه (آییک) وارد خاک ایران شده و کردها را به محاصره خود درآوردند. ارتش ایران برای کمک به ترکیه غیر از عقبنشینی از سرحد به کردهای ایران اجازه نداد به کردها در آرارات کمک کنند. کوه آرارات کوچک برای دولت ترکیه، جهت سرکوب کردها و نیز تسلط بر آذربایجان، اهمیت راهبردی داشت. آنها پس از عقبنشینی نیروهای ایرانی آرارات کوچک را اشغال کردند، اما پس از پایان جنگ آن را تخلیه نکردند. پس از سفر رشدیبیگ (وزیرخارجه وقت ترکیه) به ایران در بهمن ۱۳۱۰، موضوع تعیین حدود در دستورکار قرار گرفت. به این ترتیب در ناحیه آغریداغ (آرارات) قطعه زمینی از کوهستان مذکور به دولت ترکیه تسلیم شد و درعوض دولت ترکیه در ناحیه بارژ مقداری از اراضی خود را به دولت ایران واگذار کرد. درضمن در ناحیه قطور که سالها بین دولت دو کشور محل اختلاف بوده و خط سرحدی مبهم مانده بود، دولت ترکیه پذیرفت مقداری از اراضی محل منازعه را به ایران واگذار کند. به این ترتیب خط سرحدی مشخص شد و اختلافات مرزی بهطور موقت رفع شد. بهدنبال این توافق، کمیسیون تعیین حدود ایران و ترکیه، پس از مدتی وقفه در اواخر سال ۱۳۱۱ کار خود را دوباره از سر گرفت و عملیات تعیین حدود و نشانهگذاری مرزی از محل برخورد رودهای ارس و قرهسو آغاز شد و تا اواسط سال ۱۳۱۳ در کوه دالانپر، یعنی در نقطه مرزی مشترک میان ایران، ترکیه و عراق، پایان یافت. براساس قرارداد سعدآباد در سال ۱۳۱۶، آرارات کوچک که در خلال لشکرکشی ترکها بر ضد کردها به اشغال نظامیان ترک درآمده بود، به دولت ترکیه واگذار شد و در مقابل دولت ترکیه از ادعایش بر ناحیه قطور که اصولا براساس پروتکل ۱۹۱۳ به ایران واگذار شده بود، صرفنظر کرد. برای اطلاع از اهمیت ژئوپلیتیکی منطقه آرارات (آغریداغ) نامه سرهنگ ریاض، آتاشه نظامی ایران در پاریس به مقامات سیاسی ایران محل رجوع مناسبی است. او با اشاره به تسلط این منطقه بر دره ارس، راهآهن جلفا و فلات مجاور مینویسد: «اگر ترکها روزی نظر خوبی نسبت به ما نداشته باشند، مقصودشان این خواهد بود که حائل و نوار کردنشین را که بین آذربایجان و ارضالروم است، برطرف کنند.»
او در ادامه گزارش خود ضمن هشدار نسبت به اینکه رفع این حائل به نفع ما نیست، در اختیار داشتن کوه آرارات کوچک را باعث تثبیت بهتر حکمیت ایران در منازعات دانسته و میگوید: «اگر این کوه را از دست بدهیم، نه فقط نقطه راهبردی مهمی را از دست دادهایم، بلکه کردها نیز از ما سرخورده میشوند و به جلبتوجه و مساعدت دیگران روی خواهند آورد.» با وجود این هشدارها سرانجام بنا به نظر رضاشاه، این کوه راهبردی از قلمرو ایران خارج و به ترکها داده شد.
سرلشکر ارفع در خاطرات خود درمورد بیتوجهی رضاخان به منطقه آرارات مینویسد: «من نقشهها و کاغذها را جمع کردم و یکراست به کاخ سلطنتی رفتم و به اتاق داخل شدم و گفتم عرایضی دارم. چند دقیقه بعد شاهنشاه وارد شدند، درحالیکه من نقشهها را روی میز پهن کرده بودم. همین که نقشهها را دیدند، فرمودند: «موضوع چیست؟» من شروع کردم به توضیح دادن که فلان تپه چنین است، فلان منطقه چنان است، آنجا سخت مورد نیاز ماست، و از این حرفها…، ولی پس از مدتی که با حرارت عرایضی کردم، با کمال تعجب دیدم اعلیحضرت چیزی نمیفرمایند. وقتی سرم را بلند کردم، دیدم شاه با حالت مخصوصی به من نگاه میکند، گویی به حرفهایم چندان توجهی ندارد و تنها چشم به چشم من دوخته است تا ببیند من چه میگویم. من سکوت کردم. فرمودند: «معلوم است منظور مرا نفهمیدی… بگو ببینم این تپه اینجا از آن تپه که میگویی بلندتر نیست؟» عرض کردم: «بلی قربان.» … فرمودند: «آن را چرا نمیخواهی؟ این یکی چطور؟» عرض کردم: «بلی.» فرمودند: «منظور این تپه و آن تپه نیست. منظور من این است که دودستگی و جدایی که بین ایران و ترکیه از چندین صد سال وجود دارد و همیشه به زیان هر دو کشور و به سود دشمنان مشترک ما بوده است، از میان برود. مهم نیست که این تپه از آن که باشد. آنچه مهم است این است که ما با هم دوست باشیم.» درحالحاضر ترکیه با در دستداشتن ناحیه قرهسو که با آرارات کوچک از ایران جدا شد، توانسته با جمهوری آذربایجان هممرز شود. مناقشات قرهباغ و تلاش ترکیه برای بهرهبرداری از این مناقشات در جهت اشغال کریدور زنگزور نشان داد همین هممرزی با آذربایجان، اردوغان را به طمع انداخته تا برای رسیدن به آسیای میانه و تحقق آرمانهای نوعثمانیگرایانه خود دست به بحرانآفرینی در مرزهای شمالی ایران بزند. چهبسا اگر چنین امکانی در زمان رضاخان به ترکیه داده نمیشد، حال بعد از گذشت یک قرن تبعات آن را در بحران قرهباغ شاهد نمیبودیم.
اروندرود و مناطق نفتی بین قصرشیرین و خانقین
پیدا شدن نفت در جنوبغرب ایران عثمانیان را به طمع انداخت تا برای تسلط بر مناطق نفتخیز وارد درگیری با ایران شوند. نتیجه این مناقشات به پروتکل استانبول در ۲۰ آذر ۱۲۹۰ انجامید. پروتکلی که مطابق آن حق دریانوردی روی اروند از ایران سلب شده و مناطق نفتی بین قصرشیرین و خانقین نیز از ایران جدا میشد. این پروتکل هیچوقت رسمیت پیدا نکرد؛ اما منجر به ایجاد یک مناقشه مرزی دائمی شد. با شکست طرف عثمانی در جنگجهانی اول بخشی از سرزمینهایی که امروز عراق خوانده میشود از عثمانی جدا شد. از آنجا که عراق قبل از اعلام استقلال در سال ۱۳۱۱ نیاز به صلح با همسایگان خود داشت، در مذاکره با ایران پذیرفت هر دو کشور بهطور مساوی بر اروند حق حاکمیت داشته باشند. اما عراق بعد از اعلام استقلال بهعنوان وارث خودخوانده امپراتوری عثمانی مدعی حاکمیت بر سراسر شطالعرب و اروندرود شد.
درنهایت رضاخان طی معاهده سعدآباد در سال ۱۳۱۶ مناطق نفتی مورد مناقشه را به عراق واگذار کرده و حق کشتیرانی در اروندرود بهجز ۵کیلومتر از آبهای مقابل آبادان تا خط تالوگ را نیز از ایران سلب میکند. درواقع مسیر اروند بهکلی به عراق واگذار شد و مرزهای ایران تا حد سواحل شرقی اروند عقب نشست. مطابق قرارداد الجزایر مجدد خط تالوگ اروند بهعنوان مرز دو کشور تعیین شد؛ اما معاهده سعدآباد که رضاخان تن به پذیرش آن داد، بهانهای را در اختیار صدام قرار داد تا وی با دستاویز قراردادن آن، قرارداد الجزایر را پاره کرده و با ادعای دوباره بر حاکمیت اروند جنگ تحمیلی علیه ایران را آغاز کند.
اترک
مطابق پیمان آخال سرزمینهای شمالی اترک به روسیه واگذار شد؛ اما روسها با حملات پیاپی به ایران برخی سرزمینهای ایران شامل (سرخس کهنه، قصبه فیروزه، قریه حصار و حاشیه شیخحسینقلی) را اشغال کرده و مرز را ۳۰ کیلومتر به جنوب آورده و نهر موسیخانی را بهعنوان رود اترک قلمداد کردند. مطابق قرارداد ۱۹۲۱ دولت شوروی ریاکارانه پذیرفت مرزهای معاهده ۱۸۸۱ را به رسمیت شناخته و سرزمینهای اشغالی را به ایران واگذار کند؛ اما این اتفاق هیچوقت نیفتاد و رضاخان با سکوت مصلحتاندیشانه برای کسب قدرت به اشغال این مناطق رسمیت بخشید و مناطق جنوب اترک را به دولت شوروی هدیه داد.
تجزیه سیستان
جدایی افغانستان از ایران در معاهده پاریس یک مناقشه آبی را بین دو کشور برجای گذاشت. مناقشهای که بعد از یک قرن و نیم هنوز تبعات آن دامنگیر مردم جنوبشرق ایران است. درقبال این مناقشه آبی، اما بدترین مواجهه را رضاخان از خود نشان داد.
رضاخان که تصمیم گرفته بود در توافق سعدآباد هزینه رویای ثبات و از بینرفتن مناقشات مرزی در منطقه را بهتنهایی و البته از جیب مردم ایران پرداخت کند، افغانستان را نیز از این بخشش کریمانه بینصیب نگذاشت.
قبل از توافق سعدآباد رضاخان برای پایاندادن به مناقشه آبی با افغانستان، آتاتورک را بهعنوان حکم معرفی کرد و او هم نمایندهای به ایران فرستاد. نتیجه مذاکرات امضای توافقی به ضرر منافع ایران بود. مطابق این توافق که درابتدا پنهانی بسته شد و در زمان پیمان سعدآباد آشکار شد، ۱۶۰ فرسخ از خاک ایران شامل مناطق (هشتادان، موسیآباد، شمتیغ و…) در شرق ایران به افغانستان واگذار شد و در مقابل قرار شد ایران و افغانستان بهطور مساوی از آب هیرمند استفاده کنند که این مورد با ساخت سدی روی هیرمند توسط افغانستان زیر پا گذاشته شد و ایران از حقابه خود محروم ماند، یعنی دشت ناامید بدون هیچ دستاوردی از دست رفت. دشت ناامید منطقهای در امتداد مرز ایران و افغانستان است که در میان چندمنطقه پرارتفاع واقع شده و بخشی از آن بهوسیله رودخانه فراه و شاخههای فرعی آن آبیاری میشود. اگر این دشت امروز در دست ایران قرار داشت، مردم منطقه میتوانستند از منابع آبی آن بهرهمند شوند. همانطوری که روزگاری از آن برای کوچنشینی و دامپروری بهره میبردند. چهبسا استفاده از موقعیت حاصلخیز این منطقه نیز ضمن رونق کشاورزی میتوانست مانع از فرسایش خاک شده و آنچه امروز به بادهای ۱۲۰ روزه معروف شده، متوقف میساخت.
منطقه چکاب، منطقه دیگری از دشت ناامید بود که برای اعتمادسازی به افغانستانیها داده شد. رضاشاه در توجیه این واگذاری به شوکتالملک، حاکم سنتی چکاب، معتقد است: «ارزش چکاب چه از لحاظ سوقالجیشی و چه از نظر وجود مراتع برای دامها بدان پایه نیست که همسایه خود ناراضی باشد و روابط دو دولت ایجاد سوءتفاهم کند.» سیاست اهدای خاک برای جلوگیری از ناراحتی همسایگان همان سیاستی است که رضاشاه را قانع کرد تا مناطق کوهستانی آرارات را تقدیم دست ترکزبان خود یعنی آتاتورک کند.
منطقه فيروزه هم قطعه ای جدا افتاده از مام وطن
قصبه فیروزه که در زمان قاجار اشغال و در زمان پهلوی دوم رسما به روسیه داده شد، شهری استراتژیک در ۳۰ کیلومتری غرب قوچان است که در دامنه رشتهکوههای بین ایران و ترکمنستان قرار دارد. این شهر امروزه بهعنوان منطقهای ییلاقی به تفرجگاه مردم ترکمنستان تبدیل شده است.
حتی مطابق قرارداد آخال نیز قصبه فیروزه بهطور رسمی به روسیه واگذار نشده بود و این مناطق مدتها در اشغال دولت شوروی باقی مانده بود؛ اما در زمان پادشاهی قاجار دولت شوروی براساس قرارداد ۱۹۲۱ متعهد شده بود که مناطق اشغالی در دوره روسیه تزاری ازجمله قصبه فیروزه را به ایران بازگرداند، بااینحال این تعهد هیچوقت اجرایی نشد و رضاشاه که مدتی قبل از کودتا جایگاه رئیسالوزرایی ایران را برعهده گرفته بود این حق را مسکوت میگذارد تا بتواند رضایت شوروی را برای انتقال حکومت کسب کند، به همین جهت زمانی که به نخستوزیری میرسد، با شومیاتسکی، سفیر وقت شوروی در ایران، مذاکره کرده و متعهد میشود که منافع شوروی را در ایران تامین کند. رضاخان در مشی از دستدادن سرزمینهای متعلق به ایران روی قاجار را سفید کرد و بدون هیچ جنگی منطقه فیروزه را صرفا با هدف کسب قدرت از دست داد.
بهره سخن
یکی از ناکارآمدترین حکومت در ایران رژیم منحوس پهلوی بوده است. این رژیم نه تنها به مردم خود رحم نکرده است بلکه در کمال ناباوری بخش های مهم و راهبردی سرزمین ایران را نیز به دیگران بخشش کرده است. تنها اگر بخواهیم در شاخص تمامیت ارضی بین انقلاب اسلامی و رژیم پهلووی مقایسه ای انجام دهیم معلوم می شوذ که در یک قرن اخیر جنگی بزرگتر از حمله صدام به ایران وجود نداشته است و تقریبا همه قدرت های بزرگ پشت سر صدام علیه انقلاب اسلامی ایران جنگیدند. در این جنگ حتی یک وجب از خاک کشورمان جدا نشدو چنان این موضوع برای انقلاب اسلامی اهمیت داشت که فرماندهان بزرگی در این راه جان خود را از دست داده اند. اما پهلوی با خیانت تمام بخش های کشور در قبال هیچ به دیگری واگذار کرد.
آیا امروز کسی است تنها با در نظر گرفتن یک خیانت پهلوی، ار آن ها دفاع کند؟ بنظر نمی رسد که کسی حب وطن داشته باشد و بخواهد از پهلوی مطلبی بگوید و آن ها را حمایت کند. بنابراین رژیم پهلوی مطلوب نه تنها مردم ایران بلکه حتی مطلوب سرزمین ایران نبود و تنها این این رژیم مطلوب غرب و همسایگان ایران بود که با بذل و بخش سرزمینی روز به روز ایرا تضعیف کند.
ا فروش دشت ناامید سر منشا رود هیرمند رو از دست داد!
با فروش آرارات یکی از مهمترین منابع طبیعی و آبی را نابود کرد!
با جدایی بحرین چاههای نفتی وسیع رو به انگلیسی ها واگذار کرد!
حکومت جمهوری اسلامی ایران:
پرچم ایران با نشان الله در زمان حکومت جمهوری اسلامی
رنگهای پرچم رسمی ایران نیز چنین تعبیر شد: سبز به نشانه دین اسلام و مذهب تشیع، سفید به نشانه آرامش و صلحطلبی و سرخ به نشانه رشادت ایرانیان و همچنین خون شهیدان ایران برای حفظ اقتدار و استقلال کشور.
امپراطوری ایران
ایران دوره ساسانیان
۱- آران ۲- آذرپاتکان ۳- خزرها ۴- دریای خزر
۵- دریای گرگان ۶- کردون ۷- خوارزم ۸- هپتاله (هیاطله) ترک نژاد
زمان: ۱۷۶۰ سال قبل
دوران حکومت: ۳۹۶ پیش از هجرت تا ۳۰ بعد از هجرت (۲۲۶ تا ۶۵۲ میلادی)
مدت حکومت: حدود ۴۲۶ سال
متوسط مساحت: حدود ۵/۵ میلیون کیلو متر مربع
حداکثر مساحت: حدود ۷ میلیون کیلو متر مربع (خسرو پرویز)
ابرقدرتها و قدرتهای زمان: ایران، روم، روم شرقی (در اواسط حکومت ساسانی امپراتوری روم به دو قسمت شرقی و غربی تجزیه شد)
نقشه شماره ۶- ایران دوره سامانی و آل بویه
۱- اران ۲- آذربایجان ۳- بلاد روم (روم شرقی یا بیزانس)
۴- گرجستان ۵- دریای خزر ۶- دریای گرگان ۷- خانات خزر
۸- غز های (ghoz) ترک نژاد ۹- قره خانیان ترک نژاد ۱۰- قلمرو سامانی
۱۱- قلمرو آل بویه ۱۲- غربی ترین حدود سامانی به هنگام اقتدار و شرقی ترین حد آل بویه در اوج قدرت.
زمان:
سامانی ۱۱۰۲سال پیش
آل بویه ۱۰۶۰ سال پیش
دوران حکومت:
سامانی ۲۷۹ تا ۳۹۸ هجری قمری (۸۹۲ تا ۹۹۸ میلادی)
آل بویه ۳۲۰ تا ۴۴۷ هجری قمری (۹۳۲ تا ۱۰۵۵ میلادی)
مدت حکومت:
سامانی حدود ۱۰۶ سال
آل بویه بیش از ۱۲۰ سال
متوسط مساحت:
سامانی حدود ۲ میلیون کیلو متر مربع
آل بویه حدود ۲ میلیون کیلو متر مربع
ابرقدرتها و قدرتهای زمان:
خلفای فاطمی مصر، امپراتوری بیزانس (روم شرقی)، آل بویه و سامانیان.
(اگر سامانیان و بوییان متحد و تحت یک رهبری قرار می گرفتند، تنها ابر قدرت زمان می بودند)
– اران ۲- دریای خزر ۳- دریای طبرستان ۴- آذربایجان
۵- ارمنستان ۶- خوارزم ۷- قراخانیان ترک نژاد
۸- آران ها یا آلان ها (پسر عموهای ایرانی نژاد ارانی که بیابانگرد بودند)
زمان: حدود ۹۵۰ سال پیش
دوران حکومت: ۴۲۹ تا ۵۹۰ هجری قمری (۱۰۳۷ تا ۱۱۹۳ میلادی)
مدت حکومت: ۱۵۶ سال
متوسط مساحت: ۵ میلیون کیلو متر مربع (به هنگام اوج قدرت از ۶/۵ میلیون تجاوز می کرد)
ابرقدرتها و قدرتهای زمان: ایران سلجوقی بزرگترین ابرقدرت، امپراتوری بیزانتین (روم شرقی)، مصر خلفای فاطمی، امپراتوری آلمان (امپراتوری رم مقدس).
نقشه شماره ۸- ایران دوره خوارزمشاهیان
۱- اران ۲- امیر نشین آذربایجان ۳- پادشاهی گرجستان ۴- آرانها و آلانها ۵- دریای خزر
۶- دریای طبرستان (آبسکون) ۷- سلجوقیان روم ۸- کومان (غزها)
زمان:حدود ۸۹۰ سال پیش
دوران حکومت: ۴۹۰تا ۶۲۸ هجری قمری (۱۰۹۶ تا ۱۲۳۰ میلادی)
مدت حکومت: حدود ۱۳۴ سال
متوسط مساحت: حدود ۴ میلیون کیلو متر مربع (در اوج قدرت بیش از ۵ میلیون)
ابرقدرتها و قدرتهای زمان: ایران دوره خوارزمشاهی، ایوبیان، غزها (سراسر جنوب روسیه که بیزانسی ها ایشان را کوبان می نامیدند)، امپراتوری آلمان، امپراتوری بیزانس، پادشاهی مجارستان.
نقشه شماره ۹ – ایران دوره ایلخانان
۱- اران ۲- آذربایجان ۳- پادشاهی گرجستان ۴- امیرنشین طرابوزان
۵- سلاجقه قونیه ۶- دریای خزر ۷- دریای طبرستان ۸- خانات اردوی طلایی
۹- خانات اردوی سفید ۱۰- خانات ترکستان
زمان: در حدود ۷۷۰ سال پیش
دوران حکومت: ۶۶۳ تا ۷۵۶ هجری قمری (۱۲۶۴ تا ۱۳۵۵ میلادی)
مدت حکومت: حدود ۹۱ سال
متوسط مساحت: حدود ۴ میلیون کیلو متر مربع
ابرقدرتها و قدرتهای زمان: ایلخانان، امپراتوری مغولی چین (تماس چین با غرب بسیار گسترش می یابد)،
ممالیک (سواحل شرقی مدیترانه و مصر)، امپراتوری آلمان، امپراتوری بیزانس، پادشاهی مجارستان، خانات اردوی سفید
نقشه شماره ۱۰ – ایران دوره تیموریان
۱-اران ۲- آذربایجان ۳- ترکمانان آق قوینلو
۴- گرجستان ۵- امپراتوری عثمانی ۶- دریای خزر
۷- دریای طبرستان ۸-خانات اردوی طلایی ۹- خانات شیبانی
زمان: حدود ۵۹۰ سال پیش
دوران حکومت: ۸۰۷ تا ۹۱۱ هجری قمری (۱۴۰۴ تا ۱۵۰۵ میلادی)
مدت حکومت: حدود ۱۰۰ سال
متوسط مساحت: حدود ۲/۵ میلیون کیلو متر مربع (در اوج قدرت و حکومت شاهرخ بیش از ۵ میلیون)
ابرقدرتها و قدرتهای زمان: ایران، خانات اردوی طلایی، دولت عثمانی، ممالیک، پادشاهی لهستان و لیتوانی، امپراتوری آلمان، مجارستان، چین دوره مینک
نقشه شماره ۱۱- ایران دوره قره قویونلو و آق قویونلو
(اوایل قرن نهم تا اوایل قرن دهم هجری)
۱- اران ۲- اذربایجان ۳- آلان ها یا آران ها ۴- خانات اردوی طلایی
۵- دریای خزر ۶- دریای طبرستان ۷- تیموریان ۸- دولت عثمانی
۹- ترک های قرقیز و قزاق
زمان:
۱- قره قویلونلو ۵۹۰ سال پیش
۲- اق قویونلو ۵۳۰ سال پیش
دوران حکومت:
۱- قره قویونلو ۸۱۰ تا ۸۷۳ هـ.ق (۱۴۰۷ تا ۱۴۶۸م.)
۲- اق قویونلو ۸۷۲ تا ۹۲۰ هـ.ق (۱۴۶۷ تا ۱۵۱۴ م.)
مساحت به هنگام قدرت:
۱- قره قویونلو حدود ۱/۵ میلیون کیلو متر مربع
۲- آق قویونلو حدود ۲ میلیون کیلومتر مربع
ابرقدرتها و قدرتهای زمان: در این سده خانات اردوی طلایی تجزیه شد و تقریباً ابرقدرت شاخص و برتر وجود نداشت و حکومتهای ایران، عثمانی، لهستان، آلمان (رم مقدس)، ممالیک در حد یکدیگر بودند و چین دوره مینک که هنوز دارای قدرت بود از صحنه بین المللی کنار قرار داشت.
نقشه شماره ۱۲ – ایران دوره صفویان
۱- اران ۲- آذربایجان ۳- ارمنستان ۴- گرجستان
۵- چرکِستان ۶- دریای خزر ۷- دریای مازندران ۸- خان های ازبک
۹- امپراتوری عتمانی
زمان: از حدود ۴۹۰ تا ۲۶۰ سال پیش
دوران حکومت: ۹۰۵ تا ۱۱۴۸ هجری قمری (۱۴۹۹ تا ۱۷۳۵ میلادی)
مدت حکومت: حدود ۲۳۶ سال
متوسط مساحت: ۳ میلیون کیلو متر مربع
ابرقدرتها و قدرتهای زمان: امپراتوری عثمانی، امپراتوری اسپانیا، ایران، روسیه، لهستان، فرانسه، اتریش، چین و هند.
نقشه شماره ۱۳- ایران دوره نادرشاه (افشاریه)
۱- شیروان ۲- داغستان ۳- گرجستان ۴- ابخازی
۵- چرکستان ۶- ازبکها ۷- قزاقها ۸- آذربایجان
۹- امپراتوری عثمانی ۱۰- امپراتوری روسیه
زمان: افشاریه از ۲۵۸ تا ۱۹۰ سال پیش (نادرشاه از حدود ۲۶۰ تا ۲۴۵ سال پیش)
دوران حکومت: ۱۱۴۸ تا ۱۲۱۸ هجری قمری (۱۷۳۵ تا ۱۸۰۳ میلادی)
مدت حکومت: ۶۸ سال (زمامداری نادر ۲۱ سال، ۹ سال فرماندهی سپاه، ۱۲ سال پادشاه)
متوسط مساحت: ۲/۵ میلیون کیلو متر مربع (زمان نادر ۵ میلیون)
ابرقدرتها و قدرتهای زمان: عثمانی، اسپانیا، ایران، فرانسه، اتریش، روسیه، بریتانیا، چین.
نقشه شماره ۱۴- ایران دوره زندیه (افسران و بازماندگان نادرشاه)
۱- شیروان ۲- داغستان ۳- گرجستان (ارکلی، یا هراکلیوس، یکی از فرماندهان صدیق نادر این ناحیه را
مستقل اعلام کرد) ۴- امپراتوری روسیه ۵- امپراتوری عثمانی ۶- قزاقها
۷- ازبکها ۸- دریای خزر ۹- دریای مازندران ۱۰- آذربایجان
۱۱- حکومت شاهرخ افشاری ۱۲- خانات خوارزم ۱۳- حکومت احمد خان درانی (افغانی)
۱۴- خانات بلوچ
زمان: از ۲۴۴ تا ۱۹۹ سال پیش
دوران حکومت: ۱۱۶۳ تا ۱۲۰۹ هجری قمری (۱۷۴۹ تا ۱۷۹۴ میلادی)
مدت حکومت: ۴۵ سال (کریمخان ۳۰ سال)
متوسط مساحت: نزدیک به ۲ میلیون کیلو متر مربع (با بقیه ایالات که خود را مستقل می خواندند نزدیک به ۵ میلیون کیلومتر مربع می رسید، گرجستان خود را تابع روسیه اعلام کرده بود.)
ابرقدرتها و قدرتهای زمان: اسپانیا، عثمانی، اتریش، فرانسه، بریتانیا، روسیه، ایران، چین، پروس.
نقشه شماره ۱۵- ایران دوره قاجاریان
مناطقی که طبق بندهای زیر از ایران جدا شد ****
- مناطقی که بعد از جنگ اول ایران و روس به موجب پیمان گلستان در زمان فتحعلی شاه به روسها واگذار شد. ۱۲۲۸ هـ.ق (۱۸۱۳م.) (۱۸۰ سال پیش)
- مناطقی که بعد از جنگ دوم ایران و روس به موجب پیمان ترکمنچای در زمان فتحعلی شاه به روسها واگذار شد. ۱۲۴۳ هـ.ق (۱۸۲۸ م.) (۱۶۵ سال پیش)
- مناطقی که به موجب عهدنامه پاریس ۱۲۷۳ هـ.ق (۱۸۵۷ م.) در زمان ناصرالدین شاه از ایران جدا و تحت نفوذ بریتانیا (انگلیس) قرار گرفت.
- مناطقی که به موجب قرارداد ۱۲۹۹ هـ.ق (۱۸۸۱ م.) در زمان ناصرالدین شاه به تصرف روسها درآمد
- مناطقی که به موجب حکمیت گلد اسمیت ۱۲۸۸ هـ.ق (۱۸۷۱ م.) در زمان ناصرالدین شاه و قرارداد ۱۳۲۳هـ.ق (۱۹۰۵) در زمان مظفرالدین شاه از ایران جدا و زیر نفوذ بریتانیا قرار گرفت.
- مناطقی که در ابتدای قاجاریه (آقا محمد خان) زیر نفوذ ایران بود، با جدا شدن مناطق ۳، ۴ و ۵ خود به خود از ایران جدا ماند.
- ایران در اواخر دوره قاجاریان.
ایران دوره قاجاریان
زمان: از ۲۱۴ تا حدود ۷۰ سال پیش
دوران حکومت: ۱۱۹۳ تا ۱۳۴۲ هجری قمری (۱۳۰۴ هجری شمسی)، (۱۷۷۹ تا ۱۹۲۴ میلادی)
مدت حکومت: ۱۴۵ سال
متوسط مساحت: ۲/۴ میلیون کیلومتر مربع (در زمان آقا محمد خان ۳/۲ میلیون)
ابرقدرتها و قدرتهای زمان: ایران در زمان آقا محمد خان ۱۱۹۳ هـ.ق (۱۷۷۹ م)، بعد از اسپانیا، عثمانی، اتریش، فرانسه، بریتانیا و روسیه هفتمین کشور قدرتمند جهان بود. از آن پس با پیشرفت ممالک اروپایی در رده هایی عقب تر قرار گرفت. در ابتدای دوره ناصرالدین شاه با همت میرزا تقی خان امیرکبیر به دنبال اصلاحات و تحولات فراوان در حد نهمین قدرت جهانی بعد از ایالات متحده آمریکا واقع شده بود. با خلع و قتل امیرکبیر و با پیدایش کشورهای نوپا و اختراعات و اکتشافات جدید به ویژه در اروپا، کم کم از جرگه صاحبان قدرت عقب ماند و در اواخر دوره قاجاریه تا مقام شانزدهم نزول پیدا کرد.
در پایان با توجه به نقشه هایی که از نظر گذشت دو نتیجه زیر غیر قابل انکار می باشد:
- در طول چند هزار سال تاریخ، منطقه قفقاز به ویژه اران. پیوسته جزئی از سرزمینهای ایران به شمار می رفته است.
- در تمام ادوار تاریخی هیچگاه بجز اطلاق نام آذربایجان به منطقه جنوب ارس، چنین نامی در شمال رودخانه مزبور به کار برده نشده ۳.و از آن با نام «اران» یا «شیروان» یاد شده است.
نقشه شماره ۱
نام و مرز کشورهای کنونی خاورمیانه برای مقایسه با نقشه های بعدی
- جمهوری خود مختار نخجوان (بخشی از جمهوری آذربایجان که از راه زمینی بدان ارتباط ندارد)
- نگور نو قره باغ
مساحت کنونی ایران حدود ۱/۶۴۸۰۰۰ میلیون کیلو متر مربع
مساحت جمهوری آذربایجان حدود ۸۶/۶ هزار کیلو متر مربع
نقشه شماره ۲- ایران دوره مادها
۱- کسپی ها ۲- دریای کسپی Caspian Sea ا۳- ورکانه ۴-دریای ورکانه
۵- اورارتویی ها ۶- ارمنی ها ۷- ساروماتها ۸- سکاها (سیت ها)
۹- سکاها ۱۰- سکاها ۱۱- ماد کوچک ۱۲- ماد بزرگ
زمان: ۲۷۰۰ سال پیش
زمان حکومت: ۱۳۲۳ تا ۱۱۷۲ پیش از هجرت (۷۱۰ تا ۵۵۰ قبل از میلاد)
مدت حکومت: حدود ۱۵۰ سال
متوسط مساحت: ۱میلیون کیلو متر مربع
حداکثر مساحت: ۲ میلیون کیلو متر مربع (هووخشتره) بزرگترین ابر قدرت ابرقدرتهای منطقه: آشور، ایران، بابل
نقشه شماره ۳- ایران دوره هخامنشیها
۱- آرانیها ۲- ایبرها ۳- ارمنیها ۴- ماد کوچک
۵- دریای ورکانه ۶- دریای کسپی ۷- سکاها
۸- خوارزمیش ۹-سکاها
زمان: ۲۵۵۰ سال پیش
دوران حکومت: ۱۱۸۱ تا ۹۵۲ پیش از هجرت (۵۵۹ تا ۳۳۰ پیش از میلاد)
مدت حکومت: حدود ۲۳۰ سال
متوسط مساحت: حدود ۸/۵ میلیون کیلو متر مربع
حداکثر مساحت: حدود ۱۱ میلیون کیلو متر مربع (داریوش بزرگ)
ابرقدرتهای زمان: بیش از ۲۰۰ سال ایران تنها ابرقدرت و در واقع جهاندار بود. بعد از شکست حکومت ایران به دست اسکندر، نام ماد کوچک به «آتروپاتن» یا «آتورپاتکان» تغییر یافت (حدود ۲۳۰۰ سال پیش)
نقشه شماره ۴- ایران دوره اشکانیها
۱- آران ۲- آتروپاتن (آتورپاتکان) ۳- ارمنستان بزرگ ۴- ارمنستان کوچک
۵- ورژانه (گرجستان) ۶- ماد ۷- دریای ورکانه ۸- دریای کسپی ۹- آلانها ۱۰- سکاها
زمان: ۲۲۴۰ سال قبل
دوران حکومت: ۸۷۲ تا ۳۹۶ پیش از هجرت (۲۵۰ پیش از میلاد تا ۲۲۶ بعد از میلاد)
مدت حکومت: حدود ۴۷۶ سال
متوسط مساحت: حدود ۴/۵ میلیون کیلو متر مربع
حداکثر مساحت: حدود ۵ میلیون کیلو متر مربع
ابرقدرتها و قدرتهای زمان: ایران، روم (چین در شرق دور و خارج از محدوده کشمکشهای جهانی)