برخی از افراد «نشاط» را با لذت های موقت و هیجانات زودگذر یکی می‌دانند؛ در حالیکه حقیقت «نشاط» این نیست.

جمعیت زندگی – آموزش: ابن فارس، در تعریف ماده نشط، از دو واژه «اهتزاز» و «حرکت» استفاده می‌کند و «نشاط» را حالتی شناخته شده در انسان می داند که به دلیل وجود این ویژگی، چنین واژه‌ای برای بیان آن انتخاب شده است. وی در توصیف این حالت، از واژه «تفتح» نیز استفاده کرده که به معنای گشودگی و انبساط نفس است.

خلیل فراهیدی در کتاب العین، از اصطلاح «طیب النفس» استفاده کرده و بر اساس آن، ماده نشط را به معنای آمادگی و سرزندگی نفس برای انجام دادن کار و مانند آن می‌داند.

نشاط، «ضد الکسل»

یکی از راه های شناخت یک واژه، استفاده از مفهوم مخالف آن است. لذا بررسی این واژه نیز می‌تواند مفهوم نشاط را روشن تر سازد. ابن فارس، از واژه های «تثاقل» و «قعود» استفاده نموده و کسل را به سنگینی نسبت به انجام دادن یک کار و نشستن و دست کشیدن از آغاز کار یا به انجام نرساندن کار، تعریف نموده است.

 ابن منظور، خلیل فراهیدی و طریحی نیز آن را به «سنگینی نسبت به اموری که کوتاهی در آنها شایسته نیست»، تعریف کرده‌اند. ابن قتیبه، کسل را با واژه «فتر» به معنای سستی، معنا کرده است.

 

محمد نجيم - 📎كلمة وعكسها في اللغة الإنجليزية🌹 | Facebook

برخی از افراد «نشاط» را

با لذت های موقت

و هیجانات زودگذر یکی می دانند؛

در حالیکه حقیقت «نشاط» این نیست. 

 

 

واژه نشاط و مشتقات آن، کاربردهای گوناگونی دارند که همگی بر اساس جوهر معنایی است که بیان شد.

ابن منظور، معتقد است که وقتی واژه «نشط» درباره مکان به کار رود، به معنای خارج شدن از آن و همچنین حرکت از سرزمینی به سرزمین دیگر خواهد بود.

خلیل نیز بیان می کند که وقتی این واژه درباره راه (طریق) یا مسئله‌های زندگی به کار رود، به معنای خروج از راه به این سو یا آن سو است که ریشه در همان حرکت دارد.

از این رو، عرب‌ها، واژه «ناشط» را برای گاو وحشی‌ای که از سرزمینی به سرزمین دیگر حرکت می‌کند، استفاده می‌نمایند که نشانه فعال بودن آن است و یا به شتری که با شدت حرکت می‌کند، «نشطت الناقة فی سیرها» می‌گویند که به دلیل پرتحرکی آن است.

بر همین اساس، راغب در تفسیر لغوی آیه «و الناشطات نشطا»، آن را به ستارگانی که از مشرق به مغرب و یا از مغرب به مشرق در حرکت‌اند، تفسیر می‌کند و یا مراد از آن را فرشتگانی می‌داند که روح را قبض می‌کنند.

همچنین به چهارپای چاق، «نشط الدابه» می‌گویند. چاق شدن می‌تواند نشانه سرزندگی و سرخوشی باشد. نیز برای قومی که چهارپایان سرزنده داشته باشند، عبارت «انشعط القوم» به کار می رود.

واژه «الأنشوطه» به گروهی گفته می‌شود که همانند گره شلوار، به راحتی باز می‌گردد. برخی گفته‌اند که این، نوعی گره است که وقتی یک طرف آن گرفته و کشیده شود، باز می‌گردد. البته وقتی در این حوزه به کار می رود، ماده «انشط» به معنای باز کردن و «نشط» به معنای گره زدن خواهد بود؛ اما گره «انشوطه» یعنی گرهی که به سادگی باز می‌شود، نه هر گره. 

راغب احتمال می‌دهد که آیه «و الناشطات نشطا» اشاره به فرشتگانی باشد که امور دنیا را به راحتی می‌چرخانند.

همچنین عبارت «انشط البعیر» برای باز کردن گره آن، و عبارت «انشط العقال» برای کشیدن گره و باز کردن آن، و عبارت «انشط الحبل» برای کشیدن و گشودن گره ریسمان به کار می رود. خلیل، واژه انتشاط را نیز به معنای کشیدن تا گشوده شدن می‌داند.

ابن منظور در باره کاربرد واژه «انتشاط» معتقد است که وقتی کسی سر حال، به سوارکاری می‌پردازد و وقتی از سواری خسته می‌شود و از آن پیاده می‌گردد، و نیز به کسی که پس از سوارکاری طولانی، از مرکب خود پیاده می شود تا رفع خستگی کند، عبارت «رجل منتشط» به کار می‌رود.

همچنین در زبان عرب، ضرب‌المثلی با این عبارت به کار می‌رود: «کأنما انشط من عقال؛ گویا از بند، رها شده است» که در مواردی همچون اقدام کردن فوری و بدون سستی به یک کار، خوب شدن بیماری، بازگشت فرد بیهوش به حالت اول و فرستاده ای که به سرعت عازم می شود، به کار می‌رود.

در روایات نیز این اصطلاح به کار رفته که به معنای گشودن سحر و جادوست.

 

سلسلة تعلُّم اللُّغة التُّركيَّة..تعلَّم معنا المتضادات بالصور

همه این موارد، نشان از تحرک و پویایی، و رخت بستن عوامل سستی و ناشادابی است.

از آنچه گذشت به دست می‌آید که نشاط ترکیبی است از :

یک. انبساط؛ 

یعنی باز بودن و گشایش روان که ضد انقباض و تنگنای روانی است. فرد بانشاط، روح و روان خود را رها و باز و گسترده می بیند و احساس فشار و خفگی و در تنگنا بودن ندارد.

دو. اهتزاز؛

یعنی حرکت و جنب و جوش. فرد بانشاط، احساس سبک بالی می‌کند و همیشه در حال تحرک و جنب و جوش است.

سه: حس خوب؛ 

فرد بانشاط، حس خوب و خوشایندی دارد که در آن، شور و شعف فراوان وجود دارد.

بنابراین، نشاط، به حالتی از برانگیختگی، هیجان، سبک بالی، بسط نفس، گشودگی و سرزندگی روحی و روانی گفته می‌شود که در عمل، موجب تحرک و پویایی انسان می‌گردد و ضد خمودگی، سنگینی، بی حالی، قبض نفس و کسالت روحی و روانی است که به رکود و ایستایی می‌انجامد.

 

سایت اکتیو

نشط: فعال كرد، فعالسازی كرد.

نشيط: کاری ، ساعی ، فعال ، حاضر به خدمت ، داير ، مولد.

النشاط: فعالیت، طرفدار عمل، کنش وری، کار، تحرك، جنب‌و جوش، حركت، تكاپو، چابکی، شلوغی، هايهو، جنبش، تقلا، کوشش، کشمکش کردن، زنده‌دلی، اکتيوايی.

به انگلیسی: (Activity )جنب و جوش و نشاط عبارت است از پرداختن به یک عمل خاص؛ مثلاً می‌گویند فلانی دارای نشاط سیاسی است.

نشاط مترادف فعالیت است و خصوصاً به اعمال عقلی یا فعالیت بدنی اطلاق می‌شود که وجه امتیاز آنها بیشتر خودبخود است تا درخواستی یا به هر نوع عمل و کار عقلی و حیاتی اطلاق می‌شود که مشروط به کاربرد و نیروی موجود زنده است.

 

بنابراین کسی می‌تواند در حالیکه مشکلی دارد

با نشاط به کاری بپردازد

و الزاماً برای با نشاط بودن

نیاز به شادی، خوشی و خوشحالی نیست.

 

 

کارها را به دور کسلی و بی حالی به انجام برسانیم.

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *