چگونه می‌توانیم شخصیت ارزشمندی در روابط داشته باشیم؟ بر خلاف آنچه که ممکن است فکر کنید و تصور اینکه شخصیت افراد ثابت است، باید بدانید که می‌توانید شخصیت خود را پرورش دهید.

 

جمعیت زندگی – مهارت آموزی: امروزه ما انسان‌ها از کنترل و اثرگذاری خود بر ویژگی‌ها و صفاتی که قصد تغییر یا پرورش آن را داریم آگاه هستیم.

 

منعطف بودن شخصیت

شخصیت، الگوی معمول تفکر، احساس و رفتار فرد است که از او انسانی متمایز می‌سازد. وقتی ابراز می‌کنیم که کسی شخصیت خوبی دارد منظورمان این است که او دوست‌داشتنی، جالب و جذاب است و بودن در کنار او تجربه‌ی خوشایندی است.

البته همه می‌خواهند که برای دیگران جذاب باشند. برای رسیدن به این خواسته و داشتن یک شخصیت خوب و ارزشمند، که مطمئناً از داشتن ظاهر جذاب هم حیاتی‌تر است چرا که در نهایت این شخصیت شماست که تعیین می‌کند سایرین به شما جذب شوند یا از شما فاصله بگیرند.

در حقیقت درصد بالایی از موفقیت و شادی افراد در نتیجه‌ی کیفیت رابطه‌ی آنها با دیگران شکل می‌گیرد. در حالی که تنها تا اندازه‌ای قدرت داریم ظاهرمان را تغییر دهیم، این توانایی را داریم که شخصیت خود را تا هر اندازه که می‌خواهیم ارتقا و رشد دهیم.

توسعه فردی یا به تعبیر قدیمی‌تر آن “توسعه مهارت‌های فردی”، یک اقدام مقطعی نیست؛ بلکه مسیری طولانی است که باید گام به گام طی شود.

ما دارای این توانایی هستیم که صفات و ویژگی‌های یک شخصیت ارزشمند را که مناسب و مطلوب وضعیت انسانی خود می‌دانیم را تقویت کنیم.

 

یک . گوش دهنده‌ای عالی باشید

 

مهارت و هنر گوش دادن، مانند تمامی مهارت‌های دیگر در زندگی، نیاز به تمرین مداوم و تقویت دارد. ما برای یادگیری نوشتن حروف، بستن بند کفش، پوست کندن میوه‌ها، آشپزی، رانندگی و هر مهارت دیگری تمرین می‌کنیم و از خودمان توقع نداریم با چند بار تلاش به فردی ماهر در آن زمینه تبدیل شویم. در واقع افراد باید بتوانند مهارت گوش دادن را در شرایط و محیط‌های گوناگون به کار بگیرند و در هر گوش کردن خود با به کار بردن نکات بیشتر به تسلط بهتری برسند.

یک مثل قدیمی داریم که می گوید دو تا گوش داری یک زبان، پس بیشتر گوش کنیم تا حرف بزنیم. یکی از مشکلات ما این است که با حرف زدن مدام در حال ابراز خودمان هستیم. در صورتی که داشتن مهارت گوش دادن بسیار ارزشمندتر است.

خوب گوش دادن که از آن تحت عنوان «گوش دادن مؤثر» یا «گوش دادن فعال» نیز یاد می‌شود، یکی از آسان‌ترین و البته اولیه و مهم مهارت‌های ارتباطی به شمار می‌رود.

بسیاری از مشکلات، شکایت‌ها، دعواها، بحث‌ها و جدایی‌ها فقط به خاطر نداشتن مهارت “خوب گوش دادن” است. فقط و فقط با درست گوش کردن است که می‌توانیم ارتباطات سالم و ارزشمند داشته باشیم تا دیگران را درک کنیم، از مشکلات و دیدگاه‌هایشان مطلع و آگاه شویم تا بتوانیم همدلی کنیم و باعث رشد، تکامل و ارزشمندی یکدیگر بشویم.

هنر خوب گوش دادن، یکی از مهارت‌هایی است که موجب می‌شود سرعت ما در راه رسیدن به ارزشمندی، به طور حیرت‌انگیزی افزایش یابد چرا که دیگران میزان علاقه و اعتمادشان نسبت به ما بیشتر می‌شود و همین برای رسیدن به اهدافمان تا حد زیادی کافی است.

مهارت خوب گوش دادن یک هنر است و از مهم‌ترین مهارت‌هایی است که در موفقیت و کیفیت روابط‌مان با دیگران تأثیر بسزایی دارد.

خیلی از ما چون به اشتباه فکر می‌کنیم که یک شنونده‌ی سراپا گوش هستیم، هیچ وقت به صرافت یادگیری این مهارت نیفتاده‌ایم. خوب گوش دادن مثل فن بیان، یک مهارت آموختنی است و البته با تمرین مداوم می‌توان به آن دست یافت و شخصیت خود را به آن مزین نمود.

خوب گوش دادن از جمله مهارت‌هایی محسوب می‌شود که در زیربنای تمامی روابط انسانی مثبت قرار دارد. پس به نفع‌ همگی ماست که کمی وقت بگذاریم و مهارت گوش دادن را که یکی از عناصر سازنده‌ی شخصیت است در خودمان پرورش دهیم.

گوش دادن با شنیدن یکی نیست

جهانی که در آن زندگی می‌کنیم پر است از سر و صداهای جور و واجوری که گاهی گوش خراش و گاهی دل‌نشین هستند. شاید فکر کنیم که در طول روز به صداهای زیادی گوش می‌دهیم. اما گوش دادن با شنیدن خیلی فرق دارد. اگر در طول روز، تمام صداهایی را که از زبان مردم، تلویزیون، اینترنت یا رادیو می‌شنیدیم، گوش می‌دادیم حتماً تا به حال وضعیتمان جور دیگری بود.

مغز برای محافظت از ما خیلی از اطلاعات را وارد پروسه فهمیدن نمی‌کند. این هم خوب است و هم بد. چون کم کم ما بخش زیادی از آگاهی خود را از دست می‌دهیم و نسبت به اتفاق‌های زیادی در اطرافمان خنثی می‌شویم. در واقع ذهن، هنگام دریافت بخشی از صداها، گوش را خاموش می‌کند. می‌پرسید چطور؟ اجازه بدهید با یک مثال این موضوع را روشن‌تر کنم.

این مورد شبیه ماجرایی است که وقتی ما شروع به یاد گرفتن چیزی می‌کنیم برایمان اتفاق می‌افتد. مثلا رانندگی را در نظر بگیرید. زمانی که شروع به آموختن رانندگی می‌کنیم در ابتدای کار باید مراقب بسیاری از چیزها باشیم: فرمان، پدال گاز، ترمز، کلاچ و عابرانی که از جاده می‌گذرند. باید حواسمان را شش دانگ جمع کنیم تا بتوانیم درست رانندگی کنیم. به تدریج که در رانندگی به مهارت می‌رسیم، دیگر لازم نیست به چیزی فکر کنیم چون همه کارها خود به خود صورت می‌گیرد.

حالا در حین رانندگی با خیال راحت می‌توانیم به موسیقی گوش دهیم، به چیزهای زیادی فکر کنیم، با دوستانمان حرف بزنیم و خلاصه هر کاری می‌توانیم بکنیم. اکنون بخش مربوط به رانندگی به کمترین توجه نیاز دارد. وجود چنین فرآیندی لازمه حیات است وگرنه توانایی انجام بسیاری از کارها را نداشتیم.

بنابراین، قسمت خودکار ذهن، انجام بسیاری از کارهای تکراری روزانه ما را بر عهده می‌گیرد تا ما بتوانیم از حواس خود برای واکنش نشان دادن به چیزهای غیر تکراری که در طول روز ممکن است با آنها مواجه شویم استفاده کنیم.

در این بین، قسمت خودکار ذهن، تصمیم می‌گیرد که شنیدن برخی چیزها نیز باید به این بخش منتقل شوند. به همین دلیل است که وقتی مشغول انجام کاری دقیق هستیم و همزمان نیز یک آهنگ در حال پخش است، کم کم دیگر صدای آهنگ را نمی‌شنویم. انگار گوش ما از داخل خاموش شده و تمام تمرکز ما در خدمت انجام کاری که به آن مشغولیم درآمده است.

در زندگی روزمره، قسمت خودکار ذهن، ما را از پردازش‌های بیهوده و تکراری زیادی نجات می‌دهد. با سپردن کارها به بخش خودکار ذهن، رفته رفته آن بخش بزرگ‌تر و بزرگ‌تر و در مقابل، آگاهی ما کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌شود.

گوش دادن با شنیدن فرق دارد. شنیدن یعنی توانایی درک صدا، حال آن که گوش دادن نیازمند تمرکز عمیق‌تر و استفاده از سایر حواس است.

بسیاری از مواقع ما می‌شنویم و حتی می‌توانیم حرف های طرف مقابل را بعد از اتمام تکرار کنیم اما در اصل به آن سخنان هیچ توجهی نداریم!

حرف‌های زیادی را می‌شنویم. اما به حرف‌های کمی، گوش می‌دهیم.

شنیدن یک فعالیت تقریبا ناخودآگاه و فیزیولوژیک است که در آن اندام گوش نقش اصلی را بازی می‌کند، اما گوش دادن یک مهارت و فعالیت ذهنی است که در مغز انسان اتفاق می‌افتد.

گوش کردن یک عمل عامدانه است، که فرد با تمرکز و به قصد برقراری ارتباط کارآمد اطلاعات را دریافت می کند.در صورتی که شنیدن یک امر منفعل است.

یک شنونده خوب نه تنها آنچه گوینده به زبان می‌آورد را به خوبی درک می‌کند، بلکه هر آنچه که گوینده به زبان نمی‌آورد را هم درک می‌کند‌!

به عبارت دیگر، گوش دادن یعنی درک همزمان پیام‌های کلامی و غیرکلامی. پس فقط شنیدن کلمات گفته شده کفایت نمی‌کند، بلکه برای گوش دادن، به چیزی بیشتر از گوش‌ها احتیاج دارید.

گوش دادن یعنی توانایی دریافت و درک صحیح پیام‌ها در فرآیند ارتباط. این توانایی، کلید همه‌ی ارتباطات موثر است. چنانچه به مهارت گوش دادن مسلط نباشید، به آسانی ممکن است پیام‌های ارسالی از سوی طرف مقابل‌تان را اشتباه برداشت کنید. در چنین شرایطی، فرآیند ارتباط بی‌اثر شده و به سادگی موجب نا‌امیدی و رنجش فرستنده‌ی پیام خواهد شد.

بزرگسالان به طور متوسط ۷۰ درصد اوقات‌شان را درگیر فرآیندهای ارتباطی هستند که ۴۵ درصد آن به گوش دادن، ۳۰ درصد به حرف زدن، ۱۶ درصد به مطالعه و ۹ درصد به نوشتن اختصاص می‌یابد.

 

در مجموع، مهارت خوب گوش دادن بستگی به این دارد که چه مقدار از حرف‌های طرف مقابل‌تان را شنیده و به مفهوم‌شان آگاه هستید

دکتر راشِل نائومی رِمِن (Rachel Naomi Remen)، ترویج‌دهنده‌ی طب تلفیقی، در این باره می‌گوید:

گوش دادن اساسی‌ترین و قدرتمندترین شیوه‌ی برقراری ارتباط با دیگران است.

فقط گوش دهید. شاید مهم‌ترین چیزی که همواره به یکدیگر ارزانی می‌کنیم، همین توجه‌مان باشد.

مهارت اینکه شنونده‌ای استثنایی باشید را در خود رشد دهید. نحوه‌ی نگاه به چشم‌های گوینده، توجه به تک‌تک کلمات و انتقال این احساس به آنها که مهم هستند.

هیچ چیز خوشایندتر از این نیست که کسی مشتاقانه به حرف‌های شما گوش بدهد؛ زیرا این احساس را به شنونده شما می‌دهد که تنها آدم مهم روی زمین هست.

با همه‌ی آنچه تا به این جا گفته شد، حتماً به اهمیت خوب گوش دادن پی برده‌اید. پس دیگر وقت آن است که با اصول اولیه‌ی این مهارت بیشتر آشنا شوید. یکی از آسان‌ترین روش‌ها برای برقراری ارتباط ارزشمند و پایدار، گوش دادن فعال و مؤثر است. در ایجاد ارتباط مؤثر با اطرافیان نیاز به یادگیری و تقویت چند مهارت داریم که از جمله مهم‌ترین آن مهارت‌ها، تقویت مهارت خوب گوش دادن است. گوش دادن فعال و مؤثر یک مهارت اکتسابی است و می‌توانید با تمرین کردن به آن دست پیدا کنید.

چرا باید شنوده خوبی باشیم؟

انسان‌ها هزینه زیادی را بابت گوش ندادن می‌پردازند. تنها کافی است تلویزیون را روشن کنیم یا سری به روزنامه‌ها بزنیم تا متوجه شویم که چگونه آدم‌ها، کشورها و فرهنگ‌ها شنونده‌ای بیش نیستند و این شنیدن تنها در موارد اندکی به گوش دادن منتهی می‌شود.

گوش دادن مهم است چون ما ۸۵ درصد آنچه را که می‌دانیم با گوش دادن یاد گرفته‌ایم. اما رسیدن به این ۸۵ درصد خیلی برایمان طول کشیده است. چون محققان ثابت کردند که انسان‌ها ۷۵ درصد زندگی‌شان را در ناآگاهی و حواس پرتی می‌گذرانند.

به زبان دیگر، ما ۷۵ درصد عمرمان را به دست عملکردهای ذهن خودکارمان سپرده‌ایم و همان ۲۵ درصد آگاهی‌مان باعث شده تا چیزهایی که الان می‌دانیم را یاد بگیریم. خب، حالا حساب کنید اگر این ۲۵ درصد به ۵۰ یا ۷۰ درصد برسد چه اتفاقی برای ما می‌افتد؟ شگفت انگیز خواهد بود!

گوش دادن مؤثر آنقدر اهمیت دارد که هر چقدر درباره آن کتاب و مقاله خوانده بشود باز هم کم است. در واقع یکی از آسان‌ترین روش‌ها برای برقراری ارتباط مؤثر است.

 

. خوب گوش ندادن، گاهی فاجعه به بار می‌آورد

خوب گوش دادن موردی است که همه اساتید مربوط به رشته‌های مشاوره، روانشناسی و خبرنگاری در دروس خود بیان می‌‌دارند. زیرا نگران آن هستند که در آینده به حرف مصاحبه شوندگان خود خوب گوش ندهند. یا مثلاً متأسفانه برخی از پزشکان وقت کافی را برای شنیدن شرح حال و معاینه بیمار در نظر نگرفته ‌و در این بین با خوب گوش ندادن و نشنیدن درست توضیحات بیمار، در تشخیص خود اشتباه کنند. در چنین مشاغلی این مشکل می‌تواند منجر به فجایعی بزرگ گردد.

اگر نتوانیم در حین آشنایی و خواستگاری صحبت‌های طرف مقابل را درست و خوب گوش دهیم، مطمئناً در شناخت، تحلیل، تفسیر و برداشت خود دچار کج فهمی و اشتباه خواهیم شد و انتخاب نادرستی را انجام خواهیم داد.

اگر نتوانیم صحبت‌های والدین، خواهر و برادر، همسر و فرزندان خود را خوب گوش دهیم، باید منتظر فاجعه‌ای به بزرگی تنش‌، درگیری، دلخوری و بحران در خانه‌ای که باید آرامش و صمیمیت در آن موج بزند، باشیم.

بدین ترتیب با کمی توجه و مرور روابط خود و یا حتی دیگران، در خواهیم یافت که خوب گوش ندادن می‌تواند به فاجعه منتهی گردد.

 

. فراموش می‌کنیم چون گوش نکردیم

حتماً شما نیز با این ماجرا مواجه شدید که کسی درخواستش را برایتان می‌گوید و شما با گفتن یک «باشه» خیال طرف را راحت می‌کنید. بعد که زمان انجام آن «باشه» فرا می‌رسد اصلاً چیزی به یاد نمی‌آورید. معمولاً در این گونه موارد به خودتان می‌گویید: ای بابا، من این روزها چقدر فراموش‌کار شدم! در حقیقت، شما هیچ عیب و ایرادی ندارید و کاملاً سالم هستید.

شما به یاد نمی‌آورید که پشت آن «باشه» چه بوده چون اصلاً به حرف آن بینوا گوش نداد‌ه‌اید. در آن لحظه که جسمتان وانمود می‌کرده به دقت در حال گوش دادن به سخنان طرف مقابل است در واقع یا در زمان گذشته بوده یا در آینده قدم می‌زده است. شما آنجا بودید ولی حضور نداشتید.

تحقیقات ثابت کرده که انسان‌ها فقط ۲۰ درصد چیزهایی را که می‌شنوند به یاد می‌آورند. می‌پرسید چرا؟ چون با وجود اینکه در هر دقیقه حدود  ۱۲۵ تا ۲۵۰ کلمه را می‌شنویم اما در همان زمان به چیزی حدود ۱۰۰۰ تا ۳۰۰۰ کلمه فکر می‌کنیم.

بنابر این در حالی ‌که دیگران مشغول پاره کردن حنجره خودشان هستند ما در حال فکر کردن به چیزهای بسیار متفاوتی هستیم.

 

. گوش دادن باعث کمک به خودمان و دیگران می‌شود

در نگاه اول شاید این طور به نظر برسد که ما با گوش کردن در واقع لطفی به طرف مقابل کرده‌ایم و برای ما زیاد مفید و مؤثر نیست اما باید توجه به این نکته داشته باشیم که این گوش کردن ما باعث ایجاد مهارت‌ها و اتفاقات خوبی در رفتارهای خودمان می‌گردد.

ثابت شده است  که چیزهای زیادی در این جهان نمی‌توانند در یک زمان و مکان رخ دهند. مثلاً  فکر کردن و گوش دادن با هم ممکن نیست. خواندن و گوش دادن، رؤیابافی کردن و گوش دادن، نوشتن و گوش دادن، موافقت‌کردن و مخالفت کردن. بحث کردن و تفسیر کردن، تمرین کردن و برنامه‌ریزی کردن و حتی گوش دادن و گوش دادن با هم رخ نمی‌دهند. چون گوش دادن به توجه کامل و متمرکز روی گفته‌های شخص مقابل نیاز دارد.

پس دقت و توجه یکی از مهم‌ترین تمرینات در خوب گوش دادن و به دنبال آن بالا رفتن تمرکز می‌باشد.

این مهارت یکی از مهم‌ترین موارد برای تقویت فن بیان هم هست و می‌تواند کمک بسیار زیادی به شما برای تقویت مهارت‌های کلامی شما بکند.

زمانی که فردی ما را برای صحبت کردن انتخاب می‌کند ناخودآگاه اعتماد به نفس ما افزایش می‌یابد. البته عزت نفس‌مان نیز بالا می‌رود. چون خود را فردی مفید دانسته و بیشتر تمایل به کمک به دیگران خواهیم داشت. خوب است بدانید که حرف زدن موجب بالا رفتن فشار خون خواهد شد، در حالی که گوش دادنِ با دقت به اُفت فشار خون می‌انجامد.

کیفیت ۴۵ درصدی که صرف گوش دادن می‌شود، موجب گسترده‌تر شدن و بالا رفتن کیفیت روابط شخصی و اجتماعی در حوزه‌ی کسب‌وکار، مدیریت و مشتری مداری و ارتباط ارزشمند با والدین، مربیان، اساتید، همسر، فرزندان، اقوام، همکاران، همسایگان، دوستان و شبکه‌های اجتماعی خواهد شد و با کسب نمرات عالی‌تر در دوران تحصیل، مهارت آموزی موجبات تقویت سلامت شخصیت و تندرستی عمومی بدن و ارتقای عزت نفس و اعتماد به نفس می‌شود.

گوش دادن فعال تنها به نفع فرد گوینده نیست چرا که این امر یکی از مهارت‌های ارتباطی غیر کلامی است که به تأثیرگذاری شما در روابط بین فردی کمک می‌کند و در نتیجه باعث می‌شود که بتوانید با افراد بیشتری در ارتباط بمانید و احساس امنیت و اعتماد را در دیگران نسبت به خودتان پرورش دهید.

گوش دادن فعال و مؤثر را با تکنیک‌هایی که در ادامه خواهد آمد به خوبی می‌آموزیم.

 

. گوش دادن باعث ایجاد روابط می‌شود

وقتی شما به حرف‌های دیگران خوب گوش می‌کنید، علاقه‌تان را به آن شخص نشان می‌دهید و در واقع در حال برقراری ارتباط محکم و قوی هستید. اگر کمی فکر کنید شاید شما هم افرادی را بیابید که شنونده‌های خوبی هستند که شما او را به عنوان دوست خود انتخاب کرده‌اید و بیشتر از هر فرد دیگری مشتاق هستید تا زمان خودتان را با او سپری کنید این‌ها تأثیر هنر خوب گوش دادن است که باعث ایجاد و تحکیم روابط می‌شود.

اگر چه بسیاری از ما به اهمیت ارتباطات و نقش کلیدی آن در یک زندگی سالم واقفیم اما تنها تعداد قلیلی از افراد سعی می کنند، این مهارت را در زندگی خود در ارتباط با والدین، همسر، فرزندان، دوستان و یا محیط کاری خود پیاده کنند،  به همین دلیل است که اکثر ارتباطات ما یا به قهر و یا به اختلاف و نزاع کشیده می‌شود، قطعاً دارا بودن مهارت های یک ارتباط موثر از میزان آسیب‌های اجتماعی می‌کاهد

 

. گوش دادن، یعنی احترام به طرف مقابل و خودمان

زمانی که ما با دقت به سخنان کسی گوش می‌دهیم، آن شخص متوجه می‌شود که حرف های او برای ما اهمیت دارد و او هم سعی می‌کند به بهترین نحو سخنان خودش را ارائه دهد و این جمله این جا مصداق پیدا می‌کند که “مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد” مشخص است که هر چقدر نکات گوش دادن موثر را رعایت کنید طرف مقابل شوق بیشتری به ادامه بحث می‌کند و هنر گوش کردن شما موجب ایجاد احترام او نیز برایتان می‌شود در واقع زمانی که شما به گفته‌های او گوش می‌دهید به او این پیام را ارسال می‌کنید که شما و حرف‌هایتان برای من قابل احترام است و مشتاقانه به آنها گوش می‌دهم در نتیجه این پیام او نیز نگاه و احترام ویژهای به شما خواهد داشت و به این شکل احترام متقابل شکل می‌گیرد.

 

گوش دادن، دانش و ایده‌های شما را افزایش می‌دهد

فردی که دائماً در حال صحبت کردن است، حرف‌های دیگران را نخواهد شنید و به همین دلیل است که چیز جدیدی را متوجه نمی‌شود تا بتواند آن را بیاموزد. به همین دلیل است که باید خوب گوش دهید تا از بین شنیده‌هایتان بتوانید مطالب جدیدی را یاد بگیرید. تصور کنید همیشه در سر کلاس هستید، بدون شک زمانی که در کلاس حضور دارید با دقت به حرف‌های استاد خود گوش می‌دهید تا بتوانید آنچه را که نیاز دارید از بین صحبت های او یاد بگیرید بنابر این زمانی که در حال تعامل با دیگران هستید، باید شنونده خوبی باشید، زیرا بدون شک در پس حرف های آنها سخنان بسیار زیادی برای یادگیری چیزهای جدید وجود دارد.

افرادی که خوب گوش می‌کنند، یاد گیرنده‌های خوبی هم هستند. زمانی که شما خوب به صحبت دیگران گوش می‌کنید، اطلاعات مفیدی را دریافت می‌کنید و باید این را بدانید که هیچ شخصی عقل کل نیست و با گوش دادن می‌توانید ذهن خود را باز کنید و مطالب جالب و جدید زیادی را دریافت کنید.

شما با گوش کردن به دیگران، فرصت این را پیدا می‌کنید که دنیا و مسائلش را از یک دیدگاه دیگر ببینید، برداشت‌های مختلف از اتفاقات را بفهمید.

هر فردی که صحبت می‌کند می‌تواند با کلمات خود ایده های جدیدی را در اختیار شما قرار دهد بنابراین زمانی که به خوبی به صحبت های دیگران گوش می‌کنید، در اصل می‌توانید از بین کلمات و جملات آنها ایده های بسیار تازه ای را کشف کنید. نظر هر انسانی به عنوان یک ایده جدید می‌تواند مطرح شود به عنوان مثال در یک خانواده وقتی که قرار است غذایی پخته شود، هر یک از اعضاء نظری می‌دهند و نظر هر کدام از آنها یک گزینه به حساب می آید بنابراین با خوب گوش کردن می‌توانید ایده های بسیار خوبی را کشف کنید.

 

. گوش دادن تعارضات، اختلافات و سوء تفاهمات را کاهش می‌دهد

نداشتن مهارت کافی در گوش دادن فعال باعث می‌شود در بسیاری از موارد صحبت‌هایتان به اختلاف و تنش بیانجامد چرا که فرد مقابل احساس می‌کند که شما درکی از حرف‌های او ندارید.

بسیاری از مواقع وقتی با دیگران بحث می‌کنیم بیش از آنکه به حرف‌های او گوش بدهیم به فکر آماده کردن جواب‌های خود هستیم! همین امر باعث می‌شود که به جای گوش سپردن به دغدغه‌های دیگری تنها بر احساسات خود متمرکز باشیم و در نتیجه بسیاری از موضوعات را به درستی نشنویم که در نتیجه به سوء تفاهمات دامن می‌زند و باعث گسترش اختلافات می‌شود.

بسیاری از سوء تفاهم‌ها به این دلیل است که گوینده منظور دیگری دارد و ما برداشت دیگری می‌کنیم یا این که تمام و کمال به صحبت های او گوش نمی‌دهیم و شاید اصلاً متوجه نباشیم که او سعی می‌کند چه مفهومی را به ما انتقال دهد بنابراین اجازه دهید تا شخص مقابل یا همان گوینده پیام صحبت های خود را به انتخاب رساند و تمام حواس خود را به او معطوف کنید. این گونه است که می توانید به خوبی ‌او را درک کنید و به همان هدفی برسید که او تلاش می‌کند شما را متوجه آن سازد.

برای مثال برخی افراد وقتی همسرشان با آن‌ها حرف می‌زند هم زمان با گوشی خود کار می‌کنند یا به فعالیت‌های دیگری می‌پردازند و نمی‌توانند این حس را به فرد مقابل منتقل کنند که برای او ارزش و اهمیت قائل هستند. همین مسئله در بسیاری از موارد زمینه‌ساز بروز و تنش میان کسانی که تحت هر عنوان با یکدیگر در ارتباط هستند، می‌شود. در نتیجه تقویت مهارت گوش دادن یکی از عواملی است که می‌تواند میزان اختلافات را به شدت کاهش هد.

 

. خودتان را برای گوش دادن آماده کنید

سعی کنید یک محیط مناسب را که عاری از هر گونه عوامل مزاحم شامل سرو صدا و… باشد انتخاب کنید.

داشتن مشغله ذهنی، یکی از عوامل گوش ندادن به سخن شخص مقابل است. بارها برایمان پیش آمده که ذهن، درگیر یک مطلب علمی یا مشکلی است، در این زمان اگر ما مورد خطاب کسی واقع شویم، غالباً یا متوجه نمی شویم، و یا اینکه درصد دقت و گوش دادن ما بسیار پایین می‌آید.

آرام باشید و همه‌ی توجه‌تان را به گوینده اختصاص دهید. به عبارت دیگر، تمام چیزهای اضافه‌ی دیگر را از ذهن‌تان دور بریزید. ذهن انسان به آسانی به سمت افکار دیگر پرت و منحرف می‌شود، مثلاً اینکه «ناهار چی باید بخورم؟ کِی باید از اینجا برم تا به اتوبوس برسم؟ می‌خواد بارون بیاد؟از کجا خرید کنم؟ و …» همه‌ی تلاش‌تان را به کار بگیرید و این قبیل افکار نامربوط را از سرتان بیرون کنید تا بتوانید تمام و کمال روی پیام‌های ارسالی از سوی طرف مقابل‌تان تمرکز کنید.

تلفن خود را روی بی صدا قرار دهید یا اینکه آن را خاموش کنید.

. زبان به دهان بگیرید 

وقتی که شنونده هستید، فقط و فقط شنونده باشید. در یک مکالمه، به اندازه کافی به طرف مقابل زمان دهید تا بتواند آنچه را که می‌خواسته بر زبان بیاورد. وسط حرف گوینده نپرید و صحبت‌های او را قطع نکنید. کمی صبوری به خرج دهید، زیرا به نفع شماست که گوینده بیشتر صحبت کند. با این کار ورودی‌ها و داده‌های شما برای عکس‌العمل نشان دادن بیشتر می‌شود.

معمولا افراد به یکی از دلایل زیر صحبت‌های طرف مقابل را قطع می‌کنند:

اگر هرکدام از این ویژگی‌ها را دارید، سعی کنید با تمرین و صبر بیشتر آن را کنار بگذارید.

باید یاد بگیریم هنگامی که کسی با ما صحبت می کند، سکوت کنیم. سکوت کردن به این معنی نیست که حرفی نزنیم و حواسمان به کار خودمان باشد بلکه یعنی تمام تمرکزمان روی صحبت های طرف مقابل باشد و هیچ حرفی نزنیم، نظر ندهیم حتی ابراز همدردی نیز  نکینم تا زمانی که حرفهای گوینده تمام شود یا با مکثی که می کند انتظار گرفتن عکس العمل از ما داشته باشد. درنتیجه با حرف زدن وسط حرف گوینده هیچ حس مثبتی به او القا نمی کنید و فقط رشته کلامی او را از هم گسیخته می کنید.

وقتی شخص دیگری در حال حرف زدن است به چیزی که می‌گوید گوش دهید، وسط حرفش نپرید، به جای او حرف نزنید و اجازه بدهید که خودش جملاتش را تمام کند. پس خاموش بنشینید و فقط گوش دهید. زمانی که صحبت گوینده با شما تمام شد، آن وقت شاید لازم باشد خودتان در مورد چیزی که گوش داده‌اید، حرف بزنید و توضیح دهید تا مطمئن شوید که پیام طرف مقابل‌تان را درست متوجه شده‌اید.

اگر متوجه منظور شخصی که در حال صحبت کردن است نشدید از او بخواهید تا توضیح بیشتری بدهد و به ایشان بگویید (دوست دارم بیشتر در این مورد بدانم ) یا (می‌خواهم اطلاعات بیشتری کسب کنم) و یا اینکه حتی می توانید در زمینه همان صحبتی که می کند از ایشان سوال بپرسید اما بایستی سوال شما واضح مطرح شود تا هم موضوع برای خودمان روشن شود هم گوینده از اینکه شما به او توجه دارید خوشحال شود.
اگر ناچار شدید حرف شخص گوینده را قطع کنید و آنقدر مشتاق بودید حرف خود را بزنید که نمی توانستید صبر کنید در اینطور مواقع قبل از اینکه حرفتان را بزنید باید بگویید (متاسفم که وسط حرف شما می پرم).

هنر گوش دادن به سخن مخاطب، یکی از راههای جذب است که صبوری و تحمل می‌طلبد؛ گاهی صِرف خوب شنیدن سخن، ناراحتی آنان را برطرف می‌کند.

حضرت رسول صلی الله علیه و آله اصحاب را چنان تربیت می‌کرد که حرف گوینده را تا پایان گوش دهند و کسی کلام دیگری را قطع نکند.

 

. گوینده را راحت بگذارید

طوری رفتار کنید که گوینده برای صحبت کردن احساس راحتی کند. نیازها و علائق طرف مقابل‌تان را هم مد نظر قرار دهید. بد نیست گاهی سر بجنبانید یا از حرکات و کلماتی استفاده کنید که گوینده برای ادامه‌ی صحبت ترغیب شود. دیگر اینکه ارتباط چشمی فراموش‌تان نشود، اما حواس‌تان باشد که خیره نشوید. خلاصه اینکه یک جوری به طرف مقابل‌تان نشان دهید که دارید گوش می‌دهید و حرف‌هایش را می‌فهمید.

در میان صحبتهای گوینده دنبال تشابه موقعیت یا افراد نباشید. مثلا از اینکه گوینده حرفی بزند و شما یاد یک خاطره ای بیفتید و آن را تعریف کنید و یا از خاطره ای مشترک که با گوینده داشته اید را وسط صحبت های او یاد کنید بالطبع حس بی انگیزه بودنتان به شنیدن را به گوینده منتقل می کنید. همچنین دنبال ایجاد تشابه بین مسائل او و مسائل خودتان نباشید. مثلا اگر گوینده می گوید همسر من فلان اخلاق بد را دارد، سریع نگویید ای بابا همسر منم همینطور، او هم فلان اخلاق بد را دارد ، تازه آن یکی اخلاق را هم دارد و کلا اینجوری است و …. چون شخص گوینده به دنبال این نیست که بداند شما چه مشکلات مشابهی با او دارید و یا اینکه از حرفهای او برداشت شخصی نکنید و بلافاصله به او راهکارنشان ندهید. همچنین از عصبانیت و پرخاش کاملا جلوگیری کنید حتی اگر اشتباه بسیار بزرگی مرتکب شده است چون او می داند که اشتباه کرده و با شما صحبت نمی کند تا عذابی که می کشد بیشتر شود. بلکه برعکس فقط می خواهد صحبت کند تا کمی آرام شود. او انتظار دارد شما مهارت خوب گوش دادن را بلد باشید و درست و دقیق به صحبتهای او گوش کنید. در بسیاری موارد، فرد گوینده، نه نیازی به تایید شما دارد، نه به همدردی، نه به اینکه موارد مشابهی را برایش یادآور شوید. البته این نکته را هم درنظر بگیرید که مواردی که گفته شد بعد از تمام شدن صحبتهای گوینده فوق العاده می‌تواند موثر باشد اما حین صحبت‌های او به هیچ وجه!

 

. حواس گوینده را پرت نکنید

فقط و فقط به چیزی که گفته می‌شود توجه کنید. خط‌خطی کردن یا بازی کردن با کاغذهای جلوی دست‌تان، از پنجره بیرون را دید زدن، وَر رفتن با ناخن‌های دست و کارهای این شکلی را کنار بگذارید. با انگشتان خود بازی نکنید و توجه خود را به چشمان او بدهید و اطراف را دائماً نگاه نکنید. زیرا این کارها باعث می‌شوند که گوینده فکر کند از حرف های او خسته شده‌اید و دیگر برایتان مهم نیست و می‌خواهید زود به اتمام برسد. این رفتارها علاوه بر اینکه موجب وقفه‌های بی‌مورد در فرآیند ارتباط می‌شوند، حواس طرف مقابل‌تان را پرت کرده و این حس را به او منتقل می‌کنند که از حرف‌هایش خسته شده‌اید و به پیامی که سعی در انتقالش دارد بی‌اعتنا هستید.

حین صحبت های فرد مقابل، حرف های بی ربط به بحث، یا مواردی مثل اینکه راستی قرار بود فلان کار را انجام بدهی، یا اینکه کی برویم ؟ این صحبت‌هایی که حاکی از بی توجهی شماست، نباید گفته شود.

وقتی فردی در حال صحبت کردن است، باید کامل حرفهای او را طوری گوش دهید که انگار هر لحظه مطمئن هستید که قرار است یک حرف جدید و مهم بزند. حتی وقتی حرفهای او برایتان کاملا تکراری است و حتی گاهی ممکن است گوینده مکث های مکرری داشته باشد… این یعنی هنر خوب گوش دادن و صبور بودن هنگام گوش دادن.  بهتر است با چشمان و سر خود او را همراهی کنید و ثابت کنید که مشتاق شنیدن صحبتهایش هستید نه خسته شدید نه بی حوصله اید. باید حواستان باشد تا تشخیص دهید گوینده موقع سکوت و مکث چه انتظاری از شما دارد! آیا در آن لحظه انتظار دارد که شما با صحبتهایتان با او همدردی و همدلی کنید و او را آرام کنید و یا نیاز دارد که حرفهای خودش را یکپارچه کند و به صحبت کردن ادامه دهد که اگر قصدش حالت دوم باشد باید همچنان سکوت توام با توجه و اشتیاق خود را ادامه دهید. برخی افراد ، وقتی کسی دارد با آنها حرف می زند، اطراف را نگاه می کنند مثلا به دیوار کناری یا زمین… یا اینکه با انگشتان خود بازی می کنند. شاید این افراد تمام حواسشان به صحبتهای فرد مقابل باشد اما با این کار این حس را القا می کنند که من حواسم به مشکلات یا مسائل خودم هست.

اگر می خواهید به یک شنونده خوب تبدیل شوید حتما باید به چهره طرف مقابل نگاه کنید و حس اطمینان را در او بوجود آورید. چون ممکن است با سکوتی که می کنید او فکر کند که شما حواستان به مسئله دیگری پرت شده است و حواس او را هم پرت می کنید.

 

. همدلی کنید

وقتی پای درد و دل به میان می‌آید، واژه‌های «همدلی»، «همدردی»، «همراهی» و  «همزبانی» معنا پیدا می‌کند. همدلی در واقع یک مهارت است، مهارتی که شامل درک احساسات طرف مقابل می شود اما بدون قضاوت، تایید و یا رد، در واقع در همدلی نیازی نیست ما نظری درباره صحبت‌های طرف مقابل بدهیم.

همدردی با همدلی و هر دو با دلسوزی متفاوت هستند. همدلی یعنی این‌ که بدون ارزش‌گذاری بر احساسات دیگران، آن‌ها را درک کنید و خودتان را به جای آن‌ها قرار دهید تا بتوانند به راحتی احساساتشان را با شما در میان بگذارند.

همدردی، شنیدن حرف‌های دیگران است بدون اینکه خودتان را به جای آن‌ها بگذارید. در حالی که ترحم و دلسوزی به مخاطبتان احساس تحقیر شدن، ضعف و ناتوانی می‌دهد.

در بسیاری از موارد وقتی افراد برای درد و دل با فرد مورد اعتمادی وارد گفت‌وگو می‌شوند تنها نیاز دارند که احساسات و افکار خود را با کسی در میان بگذراند. کسی که به راستی حرف‌های آن‌ها را بشنود.

اما همراهی همان طور که از خود واژه اش مشخص است به معنای این است اگر کمکی از دستمان بر می آید برای فرد انجام دهیم.همدردی هم وقتی معنا پیدا می کند که برای کسی رنجش و ناراحتی پیش آمده و نیاز به همدردی دارد.
به طور مثال فرض کنید همکارتان فرزند بیماری دارد و مدیرتان به او مرخصی نمی دهد و می گوید باید اول کارش را تمام کند. اگر شما قبول کنید به جای او سرکار بمانید و کارهایش را انجام دهید با او همدردی کرده اید و یا اگر قبول کنید با او فرزندش را نزد پزشک ببرید با او همراهی کرده اید.
تلاش کنید مهارت همدلی سالم را بیاموزید تا بتوانید بهترین و مفیدترین بازخورد ممکن را به مخاطبتان بدهید.

 

. صبور باشید

برخی از صحبت‌های دیگران زود نتیجه گیری می‌کنند و می‌خواهند هر چه سریع‌تر طرف مقابل خود را از نقطه نظرات خود مطلع کنند یا نظرشان را در مورد موضوع بازگو کنند.

گاهی ممکن است طرف مقابل‌تان مکث کند، شاید هم یک مکث طولانی، اما مکث کردن همیشه به این معنی نیست که حرف گوینده تمام شده است.

پس صبور باشید و اجازه دهید که طرف مقابل‌تان با زمان‌بندی خودش پیش برود. گاهی اوقات طول می‌کشد تا آدم‌ها در مورد اینکه چه چیزی بگویند و چطور مطلب‌شان را عنوان کنند به نتیجه برسند. بنابر این هر وقت کسی مکث کرد، فوراً رشته‌ی کلام را به دست نگیرید و سعی نکنید که جمله‌اش را با کلمات خودتان تمام کنید.

برای دستیابی به هنر و مهارت گوش دادن باید شکیبا بود. در غیر این صورت در دراز مدت، اطرافیان کمتر با شما درباره مسائلشان حرف خواهند زد.

 

. عادات شخصی را کنار بگذارید

تفاوت‌های فردی یکی از مسائلی است که باید بسیار به آن توجه داشته باشید که قرار نیست همه شبیه شما فکر کنند و یا نظرات مشابه با نظرات شما را داشته باشند تا شما با تمام دقت و حواس خود به آنها گوش دهید. بلکه افراد ممکن است نظراتی داشته باشند که به طور کامل با ایده‌ها و عقاید شما مغایر است. اما باز هم لازم است که تمام مهارت‌های خوب گوش کردن را به کار بگیرید تا بتوانید منظور آنها را به درستی متوجه شوید. در واقع اگر به خوبی بتوانید با این موضوع کنار بیایید، بسیاری از مشکلات شما هم حل خواهند شد و حتی می‌توانید اصول انتقاد را هم به خوبی رعایت کنید.

بی‌طرف باشید. زود نرنجید و اجازه ندهید که عادات و رفتار گوینده حواس‌تان را از اصل مطلب دور کند. توجه داشته باشید که هر آدمی طرز بیان خودش را دارد. بعضی‌ها دست‌پاچه‌تر یا خجالتی‌تر از دیگرانند؛ بعضی‌ها لهجه‌ی محلی دارند یا حرکات دست‌شان زیاد از حد است؛ بعضی‌ها دوست دارند موقع حرف زدن قدم بزنند و بعضی دیگر هم خوش‌شان می‌آید که بی‌حرکت بنشینند. پس فقط و فقط به چیزی که گفته می‌شود توجه کنید و نگذارید که شیوه‌‌های فردی بیان مطلب و زبان بدن حواس‌تان را پرت کنند.

 

. به لحن گوینده گوش دهید

حجم و لحن صدا، چیزهایی را به آنچه گفته می‌شود اضافه می‌کنند. یک گوینده‌ی توانا حجم صدا و لحنش را طوری تنظیم می‌کند که از دقت شنونده کم نشود. مردم در مواقع خاص از زیر و بَم، لحن و حجم صدا برای رساندن مقصودشان کمک می‌گیرند و شما می‌توانید با توجه به این موارد به اهمیت مطلبی که عنوان می‌شود پی ببرید.

در یک گوش دادن فعال پارامترهایی مانند لحن بیان، آوا، تن صدا و حتی حرکات چهره و دهان گوینده حائز اهمیت هستند. یعنی بخشی از فرآیند گوش دادن را به کمک حس بینایی کامل می‌کنیم.

برای گوش دادن نه تنها باید به ماجرایی که تعریف می‌شود دل بدهید، بلکه لازم است به طرز بیان، شیوه‌ی استفاده از زبان، لحن و حرکات بدن گوینده نیز دقت داشته باشید.

 

. منتظر نشانه‌های ارتباط غیرکلامی بمانید

خوب گوش دادن شامل زیر نظر گرفتن زبان بدن و توجه به ناهماهنگی‌های احتمالی بین پیام‌های کلامی و غیرکلامی ارسال شده از سوی گوینده است. به بیان ساده‌تر، یک شنونده‌ی خوب فقط به چیزی که گفته می‌شود گوش نمی‌دهد، بلکه به چیزهایی که گفته نمی‌شوند یا نصفه‌کاره به زبان می‌آیند نیز گوش می‌دهد.

به اشارات و حرکات بدن، حالات چهره و حرکات چشم‌ها دقت کنید. برای خوب گوش دادن فقط به گوش‌های خود اکتفا نکنید، بلکه از چشم‌های‌تان هم کمک بگیرید، یعنی حواس‌تان به اطلاعات اضافه‌تری که از طریق ارتباط غیرکلامی منتقل می‌شوند نیز باشد.

مثلاً اگر کسی به شما گفت که زندگی خوب و خوشی دارد، اما حین انتقال این پیام دندان‌هایش را به هم فشرد یا اشک در چشم‌هایش حلقه زد، بدانید که بین پیام کلامی و غیرکلامی او مغایرت وجود دارد.

در واقع خوب گوش دادن یعنی درک همزمان پیام‌های کلامی و غیرکلامی.

 

. به طرز فکر گوینده گوش دهید نه فقط کلماتش

شما نباید در زمان صحبت با فردی فقط به کلمات او دقت کنید، بلکه محتوای کلی صحبت‌ها و برداشت کامل از مفهوم حرف‌های وی اهمیت دارد.

باید از حرف‌های طرف مقابل‌تان یک تصویر کلی برداشت کنید، نه اطلاعات تکه‌تکه و پراکنده. یکی از دشوارترین قسمت‌های خوب گوش دادن همین توانایی برقراری ارتباط بین تکه‌پاره‌های اطلاعات برای رسیدن به طرز فکر گوینده است. برای آسان‌تر به دست آوردن این توانایی به توجه کافی، پرهیز از حواس‌پرتی و تمرکز احتیاج خواهید داشت.

تک به تک این اصول را در مکالمات روزمره‌ی‌تان تمرین کنید. خوب گوش دادن مهارتی نیست که بتوانید در عرض یک شب بر آن مسلط شوید، چرا که ترک عادات قدیمی و تغییر زمان می‌برد. پس صبور باشید و برای تبدیل شدن به یک شنونده‌ی سراپا گوش، حسابی روی خودتان کار کنید.

 

. قضاوت نکنید 

در مورد آنچه می‌شنود قضاوتی نکند و با رفتارهای خود نشان دهد که فرد مقابل را درک می‌کند. آنچه بیش از هر کلامی این نیازها را برآورده می‌کند گوش دادن فعال است. به عبارت دیگر به جای اینکه بر نصیحت کردن و راهکار دادن متمرکز باشید پیش از هر چیز باید نشان دهید که درک متقابلی از آنچه می‌شنوید دارید. این کار به خودی خود سهم زیادی در بهبودی حال فرد مقابل و تقویت ارتباط موفق و موثر میان شما دارد.

هرگز در هنگام گوش دادن فعال، در مقابل نظرات مخالف خود و عقایدتان، جبهه و موضع نگیرید. اجازه دهید فرد مقابلتان به طور کامل مواضع، طرز فکر، عقاید و نگرش خود را بیان کند. تعصبات و بیان مخالفت ممکن است باعث مختل شدن ارتباط شما شود.

بهتر است دیدگاه طرف مقابل‌تان را بفهمید و به قضایا از دید او نگاه کنید. دیدگاه‌هایی را که از قبل برای خودتان ساخته‌اید کنار بگذارید و با ذهنیت باز وارد مکالمه شوید تا بیشتر بتوانید با گوینده ابراز همدلی کنید. چنانچه چیزی گفته شد که خلاف نظر شما بود، اندکی به خودتان فرصت دهید تا بتوانید به یک استدلال محکم در جهت اثبات مخالفت‌تان دست پیدا کنید. در هر صورت به یاد داشته باشید که با دیدگاه‌ها و نظرات دیگران با ذهنیت بسته مواجه نشوید.

 

. تأیید نادرست

تأییدهای نادرست و نابجای شما در طول مکالمه باعث می‌شود مخاطب متوجه عدم توجه و تمرکز شما شود. همچنین این کار به معنی تلاش افراطی شما برای جلوگیری از تعارض و برخوردهای جدی تلقی می‌شود. که در هر دو صورت مخاطب شما تمایل خود را به ادامه مکالمه با شما از دست می‌دهد.

 

 

. برای پاسخ دادن آماده نشوید

گاهی اتفاق می افتد پیش از آن که طرف مقابل حرف‌هایش را تمام کند، همزمان به بررسی و ارزیابی سخنان گوینده پرداخته و یا پاسخ‌هایمان را طرح ریزی و مرور می کنیم. این عمل، باعث وارد آمدن خلل در فرایند گوش دادن می‌شود.

لازم نیست که نگران پاسخ دادن باشیم و از فرصتی که طرف مقابل حرف می‌زند و ما سکوت کرده‌ایم، برای فکر کردن به پاسخ استفاده کنیم.

تمرکز یکی از عواملی است که به شدت در میزان کیفیت گوش دادن شما به صحبت های طرف مقابل اثرگذار است. به عنوان مثال زمانی که شخصی در حال صحبت با شماست و شما در ذهن خودتان در حال پردازش پاسخ‌هایی هستید که قرار است به او بدهید، بدون شک در این صورت شما تمرکز بر روی حرف‌هایی که می‌شنوید ندارید و تنها در حال گوش کردن آن‌ها هستید. اما ذهن شما درگیر آنها نمی‌شود. به همین علت ممکن است بسیاری از نکاتی که در حرف های شخص مقابل وجود دارد متوجه نشوید و یا حتی به اشتباه برداشت کنید.

این فرصت را به شنیدن اختصاص دهید و اگر لازم بود برای پاسخ دادن فکر کنید، این کار را به زمانی که جملات و حرف‌های طرف مقابل به پایان رسیده است، موکول کنید.

اگر شما به طور مداوم طرف مقابلتان را هدف پرسش‌های خودتان قرار دهید این ارتباط شکل خوبی به خود نخواهد گرفت و گاهی افراد آن را به حساب کنجکاوی غیر منطقی می‌گذارند

بدترین اشتباه هنگام گوش دادن این است که در حین آن، دنبال یافتن پاسخی برای صحبت‌های فرد مقابل باشید. بهتر است که وقتی صحبت فرد تمام شد، کمی فکر کنید و سپس جواب بدهید. مطمئن باشید اگر درست و با تمام وجود بشنوید، بهترین جواب را برای فرد مقابلتان پیدا خواهید کرد.

شاید این مورد را بتوان یکی از مهم‌ترین گزینه‌های مربوط به گوش دادن مؤثر دانست.

معمولاً احساس می‌کنیم که در گفتگو یا مذاکره یا هر نوع ارتباط با دیگران، اگر بعد از صحبت آنها سکوت کنیم و کمی فکر کنیم و سپس پاسخ دهیم، فردی ضعیف یا مذاکره‌کننده‌ای ضعیف یا دوستی غیرهمراه محسوب می‌شویم.

در حالی که اصلاً چنین نیست:

 

. سوال پرسیدن

بخشی از مهارت گوش دادن فعال و مؤثر، وابسته به مهارت سؤال پرسیدن شما است.

سوالات هوشمندانه و به موقع، بهترین بازخورد را به گوینده می­‌دهد. سؤال پرسیدن (نه میان صحبت‌های فرد) باعث می‌شود که تمرکز شما بیشتر شود، به علاوه به فرد مقابل نشان می‌دهید که برای صحبت‌های او اهمیت قائل هستید.

معمولاً با هر چند کلمه سؤالی که می‌پرسید، اگر دقیق و هوشمندانه بپرسید، می‌توانید چند ده یا چند صد کلمه بشنوید.

سؤال پرسیدن، این اطمینان را به طرف مقابل می‌دهد که به حرف‌هایش گوش می‌دهید و هم باعث می‌شود خودتان دقت و تمرکز بیشتری داشته باشید.

فراموش نکنید که وقتی را که طرف مقابل صرف پاسخ دادن به پرسش شما می‌کند، عملاً در خدمت خوب شنیدن شماست.

بنابر این،‌ هرگز به فرصتی که در اختیار دیگران قرار می‌دهید تا به سؤالات شما پاسخ دهند، حس بد نداشته باشید.

 

. نسخه نپیچید

همکارتان در حالی که به شدت از دست رئیستان عصبانی است پیش شما می آید و شروع به بدگویی از رئیستان می کند و شما هم با او همراه می شوید و در حالی که به او حق می دهید عصبانی و ناراحت باشد، شروع به بدگویی از رئیستان می کنید تا او را آرام کنید.

اگر شما چنین رفتاری را در این شرایط در پیش می گیرید، باید بگوییم رفتارتان درست نیست و شما ناخواسته نه تنها ممکن است به شرایط بد و سوءتفاهم های همکارتان دامن بزنید بلکه ممکن است خودتان هم وارد بازی ای شوید که شاید به ضررتان تمام شود. متأسفانه گاهی درد و دل‌ها بوی بدگویی به خود می‌گیرد و بهترین گزینه این است که در این شرایط شما شریک بدگویی‌ها نشوید.

اگر احساس کردید در دل طرف مقابل بیشتر رنگ و بوی بدگویی دارد، بهتر است شما تنها به صحبت های او گوش بدهید اما او را تایید یا رد نکنید.تنها کافی است نشان دهید به حرف های او گوش می دهید و احساسات او را درک می کنید اما نیازی نیست در مورد رفتار رئیس یا همکارتان قضاوت داشته باشید، در واقع تنها کافی است با او همدلی داشته باشید.

موانعی که بر سر راه گوش دادن فعال وجود دارند

گوش دادن فعال همیشه آسان نیست. موانع مختلفی وجود دارند که باعث می‌شوند ما نتوانیم احساسات دیگران را درک کنیم و به حرف‌های آن‌ها به شکل تأثیرگذاری گوش فرا دهیم. از جمله مهم‌ترین موانعی که در این زمینه وجود دارند می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.

بی رغبتی
بی رغبتی نیز موجب گوش نکردن می شود. البته این بی رغبتی نیز عوامل متفاوتی دارد از جمله:

این عوامل و مواردی از این دست موجب می‌شود انسان رغبتی به گوینده و سخنان او نداشته باشد و در نتیجه، فرایند گوش دادن به پایین‌ترین حد کیفیت خود برسد.

پیش فرض‌های ذهنی

پیش فرض‌های ذهنی تعیین می‌کنند که شما چه برداشتی از صحبت‌های طرف مقابل خود داشته باشید. این پیش فرض‌ها در اصل هدایت کننده ذهن شما هستند.

پیش گویی‌های خودکام بخش اصطلاحی روانشناسی هستند که به نوعی خطای شناختی یا فکری اشاره دارند. این پیش گویی‌ها به معنای داشتن یکسری پیش فرض‌های ذهنی هستند که باعث می‌شود ما دائماً به دنبال شواهدی برای تأیید این پیش فرض‌ها بگردیم. در واقع این خطا باعث می‌شود سوگیری خاصی در توجه‌مان پدید آید و ما تنها بخشی از موضوع را در نظر بگیریم.

پیش فرض‌های ذهنی تأثیر بسیار زیادی بر روی مهارت گوش کردن دارند به عنوان مثال شما تصور کنید پیش فرض ذهنی شما از یک فرد این است که شخصی خودشیفته و خودخواه می‌باشد به همین خاطر در هنگام صحبت کردن تنها چیزی که مرتب در ذهن شما تکرار می‌شود این است که هر جمله‌ای که بیان می‌کند صرفاً برای تعریف کردن از خودش است.

ممکن است همین که فردی شروع به صحبت می‌کند با خود پیش‌گویی کنید که او می‌خواهد به من توهین کند. همین موضوع باعث می‌شود که در حرف‌های او به دنبال شواهدی برای تأیید این پیش فرض خود بگردید و نتوانید گوش دادن فعال را به معنای شنیدن هر آنچه فرد می‌گوید و درک کردن آن‌ها تجربه نمایید.

نداشتن تمرین کافی در این زمینه

گاهی افراد فکر می‌کنند که مهارت‌هایی نظیر گوش دادن امری ارثی است و آن‌ها هرگز نمی‌توانند خود را تغییر دهند همین موضوع باعث می‌شود که آن طور که باید برای بهبود مهارت‌های ارتباطی خود تلاش نکنند. درست است که برخی افراد از نظر شخصیتی یا به طور ذاتی از برخی دیگران معاشرتی‌تر هستند اما مهارت‌های ارتباطی اصولی هستند که با تمرین قابل بهبود می‌باشند و اگر قابل اجرا نبودند از جانب متخصصان طراحی نمی‌شدند. در نتیجه برای آنکه در این زمینه ماهر شوید به تمرین کافی در طول زندگی نیاز دارید.

کم توجهی و داشتن مشکلاتی در تمرکز

ناتوانی در گوش دادن فعال تنها به خاطر فقدان مهارت‌های ارتباطی کافی نیست. گاهی اوقات این مسئله از مشکلات درون فردی نشأت می‌گیرد. از جمله مهم‌ترین مشکلات مؤثر در این زمینه می‌توان به کمبود توجه و تمرکز اشاره کرد. اگر در موضوعات دیگر هم به راحتی دچار حواس پرتی می‌شوید و نمی‌توانید آن طور که باید توجه خود را روی موضوعی متمرکز کنید می‌توانید از یک روانشناس برای بهبود این مسئله کمک بگیرید.

ذهن قضاوتگر

برخی افراد قضاوتگری بیش‌تری دارند. این افراد در ذهن قضاوتگر خود بیش از هر چیز به دنبال یافتن خوب و بد ماجرا هستند و نمی‌توانند بر اصل موضوع تمرکز کنند. همین امر باعث می‌شود که نتوانند به خوبی حرف‌های دیگران را بشنوند. در نتیجه اگر می‌خواهید شنونده خوبی باشید باید از قضاوتگری ذهن خود هشیار باشید و در جهت تعدیل این ویژگی تلاش نمایید. بسیاری از گفت‌وگوهای زوجین به دلیل همین موضوع به مشکلات و اختلافات می‌انجامد که لازم است برای بهبود آن چاره‌ای بیاندیشید.

معایب شنیدن بدون توجه

وقتی کسی با شما صحبت می‌کند، انتظار دارد به او گوش دهید و برای او اهمیت قائل شوید. باید بتوانید به جزئیات صحبت دیگران توجه کنید، نه اینکه در ذهنتان دنبال جواب بگردید. همچنین تا آن جا که می‌توانید تماس چشمی مناسب برقرار کنید. هیچ کس دوست ندارد وقتی در حال صحبت کردن است طرف مقابل به او بی‌اهمیت باشد. یکی از جنبه‌های مهم اهمیت دادن به دیگران گوش دادن فعال است. برای آن که بتوانید خوب گوش بدهید ابتدا لازم است تا موانع گوش دادن را شناسایی کنید.

چرا انسان‌ها حرف یکدیگر را نمی‌فهمند؟

تفاوت در لحن گفتارها، با کنایه صحبت کردن، مبهم صحبت کردن و … باعث کج فهمی و سوء برداشت دیگران از صحبت‌های شما می‌شود. عدم توانایی گوش دادن نیز باعث می‌شود که افراد حرف‌های یکدیگر را نفهمند. این مشکلات عمدتاً بین زوجین به وجود می‌آید و آن‌ها از اینکه همسر­شان زبان آن‌­ها را نمی‌فهمد، گلایه می‌کنند. شنیدن فعال در برقراری ارتباط سالم بین زوجین بسیار مؤثر است و اگر فردی از همسرش توجه کافی دریافت نکند طبیعتاً نمی‌تواند توجه کافی را نیز به او بدهد.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *