مفهوم سنتی سواد، به معنای توانایی خواندن و نوشتن تغییر کرده است.
جمعیت زندگی – آموزش، پرورش، تربیت: اگر در گذشته سواد را به عنوان توانایی خواندن و نوشتن در نظر میگرفتیم، علت این بود که ابزار اصلی تولید، ثبت و جابهجایی اطلاعات، خواندن و نوشتن بود. اما امروزه اطلاعات و محتواها (چه خبری و چه غیرخبری) به شکلهای بسیار متنوعی تولید و عرضه میشود که خواندن و نوشتن صرفاً یکی از آنهاست.
سواد رسانهای چیست؟ اهمیت و آموزش آن/۱
معنی سواد و تغییر نگاه به سواد Literacy بحثی گسترده و متنوع است. انواع مختلفی از سواد مطرح شده است که هر کدام به وسعت مفهوم این کلمه افزودهاند؛ اصطلاحاتی مانند سواد رسانهای، سواد شبکههای اجتماعی، سواد اطلاعاتی، سواد دیجیتال، سواد اینترنت، سواد بصری، سواد تکنولوژیک، سواد زیست محیطی، سواد رابطه، سواد عاطفی و احساسی، سواد فرهنگی، سواد اقتصادی، سواد منطقی، سواد مذهبی، سواد سلامت روانی و… همگی بر پایه چنین باوری شکل گرفتهاند.
به همین علت امروزه وقتی از سواد حرف میزنیم، باید همه موضوعاتی را که به نوعی به «عرضه، دریافت و فهم اطلاعات» مربوط میشوند در نظر بگیریم.
تأثیر سواد رسانهای
با وجود تعاریف متنوعی که برای رسانه وجود دارد، اگر بخواهیم تعریفی کلی ارائه شود میتوان گفت؛
هر ابزار، روش و وسیلهای که برای ارتباط به کار برود، رسانه است یا رسانه را به صورت تکنولوژیهایی که پیامها را به مخاطبانی در نقاط مختلف (محلی، منطقه، کشور و حتی جهان) منتقل میکنند تعریف میکنیم.
اصطلاح رسانه (Media)، در کاربرد مدرن خود در رابطه با کانالهای ارتباطی اولین بار توسط مارشال مک لوهان، نظریه پرداز کانادایی در حوزه ارتباطات مورد استفاده قرار گرفت و اما واژه رسانه در زبان فارسی واژه نسبتاً جدیدی محسوب می شود.
این واژه که گاه به معنای مفرد و گاه به معنای جمع به کار می رود، معادلی برای واژه Medium (رسانه) و نیز Media (رسانه ها) است.
انسانها از بدو ساکن شدن در زمین به وسیله پیامبران که وظیفه ابلاغ پیامهای الهی را داشتند با مفهوم کلی رسانه آشنا بوده است.
نویسندگانی مانند هاوارد رینگولد اولین رسانهها را نقاشی در غارها و در ادامه به مواردی مانند فرستادن پیام با دود آتش و در ادامه آن نوشتن نامه و فرستادن آنها با پیکها (چاپار در ایران) را ابتدای رسانه میدانند.
پس می توان گفت رسانه از گذشته تا امروز از دود آتش و کبوتر نامهبر تا روزنامه، سینما و رادیو، تلویزیون، پایگاههای اینترنتی، شبکه های اجتماعی و بازی های کامپیوتری گسترش پیدا کرده است.
در دنیای امروز و در نظام نوپدید جهانی، ما در عصر رسانهها زندگی میکنیم؛
دورهای که آن را عصر انفجار اطلاعات نامیدهاند، چرا که بیانگر فراوانی اخبار و دادههایی است که هر روز ارائه میشود و در آن ابزارهای ارتباطی، جزء جدایی ناپذیر زندگی ما هستند.
رسانه ابزار ارتباط است؛ وسیلهای که فرستنده به کمک آن، معنا و مفهوم مورد نظر خود (پیام) را به گیرنده منتقل میکند. کتاب، روزنامه، مجله، عکس، فیلم، نوار صوتی و تصویری، رادیو، تلویزیون، ماهواره و طیف وسیعی از شبکههای اجتماعی…نمونههایی از رسانه هستند.
سواد رسانهای مانند نوعی تغذیه است. کسی که مهارت خوبی در تحلیل رسانه کسب کرده، میتواند نوع تغذیه دریافتی و رژیم خود را انتخاب کند.
در واقع همه اطلاعات و اخباری که امروزه از طریق موبایل، تلویزیون و شبکههای جهانی به فکر و ذهن مردم تزریق میشود، ترکیبی از انواع تغذیههایی است که برای همه مناسب نیست.
تنها سواد رسانهای میتواند به فرد در تشخیص درست نوع تغذیه کمک کند. در غیر این صورت فرد دچار مسمومیتهای ذهنی و فکری میشود و قدرت تشخیص درست و نادرست را از دست میدهد.
افرادی که سواد رسانهای پایینی دارند دچار انتخابهای نادرست و هیجانات تلقینی رسانه میشوند. این گونه افراد کنترل تصمیمات و هیجانات خود را به رسانه واگذار میکنند و این موضوع تبعات خطرناکی برای جوامع دارد.
سواد رسانهای کمک میکند تا از سفره رسانهها به گونهای هوشمندانه و مفید بهره مند شویم و بدانیم چه مقدار باید در معرض رسانههای مختلف اعم از دیداری، شنیداری و نوشتاری بود و چه چیزهایی را از آنها برداشت.
سواد رسانهای میتواند به مخاطبان رسانه ها بیاموزد که از حالت انفعالی و مصرفی خارج شده، به معادله متقابل و فعالانه ای وارد شوند که در نهایت به نفع خود آنان باشد.
بنابراین یکی از نکات مهم در موضوع سواد رسانهای، توجه داشتن به میزان و نسبت مصرف از هر رسانه در رنگین کمان رسانههاست و سپس توجه به این نکته که دیدن، خواندن و شنیدن عمدتاً باید از موضع انتقادی باشد و نیز به نقش دست اندرکاران و مالکان رسانهها نیز باید توجه داشت.
سواد رسانه: مهارت زندگی
سواد رسانهای یا Media Literacy یکی از مهارتهای مهم زندگی کردن و از اصطلاحات پرکاربرد دههای اخیر بوده است.
سواد رسانه به عنوان یک رشته آموزشی در چهل سال اخیر در دنیا ایجاد شده است. اهمیت واژه سواد در سالهای اخیر بسیار افزایش یافته است.
سواد رسانهای نوعی تکنیک عملی و مهارت بسیار ویژه است که در عصر حاضر یکی از مهمترین آموزشها در جهان تلقی میشود و تقریباً هیچکس در اهمیت سواد رسانهای تردید ندارد و افراد مختلف از گروههای متفاوت و از طیفهای فکری گوناگون، مدام بر اهمیت این بحث تأکید میکنند.
کانادا اولین کشوری بود که در نظام آموزشی خود رشته سواد رسانه را به صورت رسمی از نظام آموزش و پرورش خود پذیرفت.
سواد رسانه هم اکنون در بسیاری از کشورها مانند استرالیا، آمریکا، ژاپن و… به عنوان رشتهای مجزا و پر مخاطب تدریس میشود.
کشورهایی مانند اتریش، سوئد، ایتالیا، یونان، سوئیس و دانمارک نیز در حال توسعه نظام آموزشی خود در این رشته کاربردی می باشند.
تاریخچه پیدایش سواد رسانهای، به سال ۱۹۶۵ باز میگردد.
”تئوری سواد رسانهای شناختی” توسط جیمز پاتر (متولد ۱۹۵۸ در انگلستان) مطرح شده است. دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ را باید دهههای پیوند و ارتباط این حوزه یعنی حوزه سواد رسانهای با تفکرات انتقادی دانست. در این سالها، دپارتمانهای دانشگاهی تحلیل فیلم در سراسر ایالات متحده و انگلستان، کار خود را آغاز کرده و فیلمهای روز را مورد تحلیل قرار دادند. اینگونه از سواد، در کانادا به عنوان اولین کشور، به صورت رسمی از طرف نظام آموزش و پرورش پذیرفته و جزء برنامههای درسی مدارس گنجانده شد.
حقیقت، واقعیت، موضعگیری
روزانه مطالب بسیار زیادی در حوزههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و یا حتی اخبار مربوط به افراد مشهور یا منسوب به یک طیف در طول روز انتشار مییابد که برخی از آنها شایعات فاحشی هستند و واقعیت ندارند.
در سال های اخیر به وفور شاهد این موضوع بودهایم که بسیاری از صحبتهای افراد در شبکههای رسانهای دچار تحریف میشود و با کم و زیاد کردن و منقطع کردن این سخنان مفهوم کلی مطلب و خبر کاملاً عوض میشود.
سواد رسانهای به فرد این توانایی را میدهد که تحلیل مناسبی از مطالب منتشر شده در انواع شبکههای رسانهای را داشته باشد.
آموزش سواد رسانهای در جامعه به رشد تفکر انتقادی و مشارکت فعال در فرهنگ رسانهای کمک میکند. هدف آن، دادن آزادی بیشتر به افراد به وسیلهی قدرت دادن به آنها برای دسترسی، تجزیه و تحلیل، ارزیابی و ایجاد رسانه است.
داشتن سواد رسانهای به افراد کمک میکند تا در برابر اتفاقات و رویکردها، موضع حق را بهتر شناسایی نمایند و از جاده حقیقت گمراه نشوند.
تجهیز بودن در برابر قدرت رسانه
رسانه تیغ دو لبهای است. رسانه در حین اطلاع رسانی میتواند در یک چشم بر هم زدن شایعهای دروغ را در قالب واقعیت بیان کند و بالعکس.
رسانه، قدرت این را دارد که در کوتاهترین زمان ممکن و با بالاترین کیفیت، اخبار و مطالبی را منتشر کند و البته این هنر و مهارت تشخیص مخاطب است که بتواند واقعیت را از شایعه تشخیص دهد.
در سالهای اخیر سوءاستفادههای زیادی از رسانه شده است که باعث شده بسیاری از افراد منافع، امنیت و جان خود را نیز در این راه از دست بدهند.
در زندگی عمومی سواد رسانهای به درک چگونگی ایجاد فرهنگ توسط رسانهها و انحصار رسانهای کمک میکند.
رسانهها با اتخاذ سياست های متفاوت ارتباطی، توسعه فرهنگی كشورها را آسان کرده و به آن سرعت می بخشند. بنابراین كاركِرد رسانهها در عصر ارتباطات، بی شك در همه ابعاد زندگی اجتماعی و فرهنگی جوامع بشری انكار ناپذير است.
رسانه مرز نمی شناسد
امروزه با گسترش هزاران شبکه رسانهای، اخبار و مطالب، با کسری از ثانیه در جهان منتشر میشود.
نوع کیفیت بیان رسانه بسیار اهمیت دارد. اگر مطلبی یا سخنی با شدت کم یا زیاد منتشر شود میتواند تبعات زیادی داشته باشد تا جایی که مرزهای کشورها را جابه جا کند.
اگر افراد جوامع، سواد رسانهای نداشته باشند، قدرت تشخیص واقعیت را ندارند و میتوانند تحت تأثیر شایعات کذب و تحریکات احساسات و عواطف قرار گرفته و دچار هیجانات آنی و زودگذر شده و تصمیمات سطحی بگیرند. این نوع تصمیمات میتواند صدمات زیادی به ساختار جامعه و امنیت مردم وارد کند.
سواد رسانهای میتواند به افراد جامعه کمک کند تا:
۱- چگونگی ایجاد پیامهای رسانهای را درک کنند.
۲- آنچه که رسانهها میخواهند ما را به باور آن برسانند را تشخیص بدهند.
۳- تعصبات، اطلاعات غلط و دروغهای رسانهای را تشخیص بدهند.
۴- قسمتی از داستان که کتمان میشود را کشف کنند.
۵- پیامهای رسانهای را براساس تجربیات خود، باورها و ارزشهایشان ارزیابی کنند.
۶- پیامهای رسانهای خود را طراحی، ایجاد و توزیع کنند.