آیا سن تعریف شده‌ای برای گرایش به تصمیم در مورد ازدواج وجود دارد؟

چه سنی برای ازدواج مناسب است؟

آیا عدم تمایل من به رابطه با جنس مخالف، و ازدواج، نشانه‌ای از ضعف و ترس درونی من می‌باشد؟

آیا این ترس برگرفته از یک تفکر و تربیت ناصحیح است؟

آیا عدم تمایل من به ازدواج نشانه‌ای از مشکلات درونی من است؟

 

جمعیت زندگی – جوانان: این مسائل و درگیری‌های ذهنی بیشتر، زمانیکه جوان تمایل به ازدواج نشان نمی‌دهد، برای فرد و اطرافیانش پیش می‌آید، دکتر کیانی‌نژاد، مشاور ازدواج و خانواده، در این مقاله از مجله سلامتی هلثیوم، شما را برای رسیدن به پاسخ سؤال‌هایتان، همراهی می‌کند.

شناخت فرآیند بلوغ عاطفی و جنسی

شروع سن بلوغ جسمی و بلوغ جنسی در افراد مختلف متفاوت است. تفاوت در سن بلوغ متأثر از عوامل ژنتیکی، وراثتی، فرهنگی، خانوادگی یا محیطی است. در فرآیند بلوغ، تمایلات جنسی و عاطفی به غیر همجنس و در مواردی به هم جنس ایجاد می شود. الویت گرایشات در خانم ها و آقایان متفاوت است.

پسرها با الویت ارتباط جنسی و در کنار آن تمایلات عاطفی وارد رابطه می‌شوند و دخترها با الویت ارتباط عاطفی به ارتباط با جنس مقابل گرایش پیدا می‌کنند. تمایلات جنسی و گرایش عاطفی در هر دو جنس در آغاز بلوغ به دلیل ناشناخته بودن، بسیار ناپخته و هیجانی است.

افزایش سن اگر همراه با شناخت عمیق‌تر از ظرفیت ارتباط خود با دیگران، شناخت هیجانات خود و راه‌های کنترل هیجانات باشد، می‌تواند تأثیر مثبتی در پختگی جنسی و بلوغ هیجانی داشته باشد.

پیامدهای منفی عشق هیجانی و تجارب رابطه‌های پس از آن

پسر پانزده ساله‌ای را تصور کنید که به واسطه‌ی برانگیختگی‌های هورمونی جذب دختری می‌شود. اگر این پسر دارای خویشتن‌داری کم باشد قطعاً بدون در نظرگرفتن موقعیت زمانی و مکانی و پیامدهای منفی رفتارش تلاشی پیگیرانه برای ارتباط با دختر محبوبش خواهد داشت و در این راه گاهی دچار آسیب‌های جبران ناپذیر خواهد شد.

دختر سیزده ساله‌ای را درنظر بگیرید که به واسطه‌ی فقط عشقی هیجانی جذب پسری می‌شود. اگر این دختر به صورت پیگیرانه و کورکورانه و بدون ترمزهای ارتباطی برای برقراری ارتباط با فرد محبوب خود تلاش کند، پیامدهای منفی در برخواهد داشت.

دختران و پسران با افزایش سن و با آگاهی‌هایی که به واسطه‌ی آسیب‌های ناشی از روابط ناپخته‌ی خود با دیگران، یا به واسطه‌ی تکمیل شناخت از نیازهای خود، در ارتباط با نتیجه اشتباهات خود، کسب می‌کنند، می‌آموزند که در هر موقعیت، هر مکان و هر زمان با هر فردی نباید وارد ارتباط شوند. آن‌ها می‌آموزند که برقراری ارتباط با هر فردی چه هم جنس و چه غیر هم جنس آداب خود را دارد. این آداب برگرفته از فرهنگ، اجتماع و خانواده‌ای است که در آن رشد یافته‌اند.

یکی از ویژگی‌های بارز سن بلوغ، به دلیل طبیعت بلوغ در دختران و پسران، این است که آن‌ها با هنجارها و آداب و رسوم اجتماعی و حتی عقاید و قوانین خانواده، سرسختانه مخالفت می‌کنند که با افزایش سن و افزایش درک آن‌ها به ویژه اگر با رفتار درست والدین همراه باشد، لجاجت و سرسختی آن‌ها کاهش می‌یابد و پذیرش هنجارهای اجتماعی و خانوادگی برایشان آسان‌تر می‌شود.

این که افراد در چه سنی به بلوغ هیجانی و بلوغ عاطفی می‌رسند یا در چه سنی شروع یک ارتباط عاطفی با جنس مقابل را به طور منطقی‌ تأیید یا رد می‌کنند، ارتباط مستقیم با تفاوت در ویژگی‌های شخصیتی، خانوادگی و شرایط رشدی هر فردی دارد. در نتیجه نمی‌توان سن تعریف شده و مشخصی را برای رابطه‌ای هدفمند، مثل ازدواج، تعیین کرد.

 

تأثیر کنترل خشم در یک رابطه‌‌ عاطفی به دور از خشونت

کنترل خشم

معیار سنجش آمادگی فرد برای روابط صمیمانه و تعهد آمیز، به بلوغ عاطفی و به دنبال آن پختگی در روابط از لحاظ بلوغ هیجانی و بلوغ جنسی فرد بستگی دارد. به طور مثال اگر فردی بلوغ عاطفی داشته باشد در زمانی که دچار هیجان خشم می‌شود، هیجان خود را می‌شناسد، تغییرات درونی خود در لحظه‌ی خشم را تشخیص می‌دهد و به جای برون ریزی خشم وخشونت و پرخاشگری به عامل محرک خشم خود یا به جای درون ریزی خشم و خودخوری که هر دو آسیب هایی خواهد داشت، روش مدیریت خشم خود و روش بیان صحیح خشم خود را می‌شناسند.

نحوه‌ی ابراز احساسات وجودی فرد پرخاشگر به روشی خواهد بود که نه خود آسیب می‌بیند و نه به دیگران آسیب می‌‌رساند. خانواده در شکل‌گیری مهارت کنترل و مدیریت خشم مؤثر است. هر اندازه خانواده روش‌های گفت وگو در تفاوت‌های فکری جمع خانوادگی را بهتر اجرا کنند، فرزندانشان در این زمینه سریعتر به بلوغ هیجان(به طور مثال خشم) خواهند رسید. البته ویژگی‌های باثبات شخصیتی فرد نیز در کنترل هیجان همچون خشم، تأثیرگذار است. البته آموزش می‌تواند در تعدیل این ویژگی‌های باثبات تأثیرگذار باشد.

ابراز علاقه به میزان صحیح تا چه اندازه در ازدواج من موثر است؟

بلوغ عاطفی

در مورد هیجانی همچون مهرورزی یا مهرطلبی نیز چنین است. یعنی هر اندازه فرد بهتر بتواند موقعیت‌هایی که موجب برانگیختگی عاطفی در او می‌شود را شناسایی کرده و تشخیص دهد کجا و چه‌طور مهر بورزد و یا میزان دریافت محبت، از چه کسانی و چگونه باشد.

فرد با درک منطق ارتباط عاطفی صحیح، می‌تواند با احتمال بیشتری در موقعیت‌های عاطفی در حین توجه به احساس خود، رفتاری معقولانه‌تر در موقعیت‌های احساسی داشته باشد.

ارتباط عاطفی والدین با فرزندان به ویژه در دوران کودکی در شکل‌گیری دلبستگی‌های ناایمن بسیار تأثیرگذار است. این نوع ناامنی در کودکی منجر به بروز مهرطلبی و مهرورزی بیمارگون در بزرگسالی می‌شود که البته در این مورد نیز ویژگی‌هایی باثبات شخصیتی مؤثر است.

تاثیر تفاوت‌های فردی و خانوادگی در بلوغ جنسی

بلوغ جنسی

شور و هیجان جنسی نیز به دلیل تفاوت‌های فردی در همه‌ی افراد از شدت یکسانی برخوردار نیست. علاوه برتفاوت در شدت تمایل جنسی، عامل بسیار مهم دیگر قدرت کنترل فرد در هیجان جنسی است. باور اجتماعی، اعتقادی و مذهبی، و نیز باورها و خط قرمزها و الگوهای خانواده در مورد خودداری یا عدم خودداری تمایلات جنسی و کنترل امیال و لذتها در خودکنترلی، بسیار موثر است.

 البته در این مورد نیز ویژگی‌های شخصیتی همچون میزان تجربه‌گرایی، ریسک پذیری و محافظه کاری در زمان پختگی جنسی تأثیرگذار است.

نتیجه‌گیری؛ ارتباط مستقیم ازدواج با بلوغ عاطفی

سن بلوغ ازدواج

با توجه به عوامل فوق‌الذکر می‌توان نتیجه گرفت که عدم تمایل من جوان برای تصمیم گیری در مورد ازدواج، اگر فقط بر اساس سن تقویمی و مقایسه خود با افرادی باشد که در سن من یا حتی زودتر از سن تقویمی من ازدواج کرده‌اند، ارتباطی با سلامت یا عدم سلامت من ندارد.

برای درک سن مناسب من برای ازدواج توجه به بلوغ عاطفی، بلوغ هیجانی، پختگی جنسی، شرایط اقتصادی، خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی که در آن رشد یافته‌ام ضروری است.

پیشنهاد می‌کنم برای شناخت بهتر درمورد بلوغ عاطفی و موارد ذکر شده‌ی دیگر در ارتباط با سن مناسب ازدواجتان، از مشاور پیش از ازدواج کمک بگیرید.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *