دکتر یاسین علی، ژ. آ، یکی از پژوهشگران، محققان و تحلیلگران مسلمان فرانسوی میباشند که تا کنون کتابها و مقالههای بسیاری به زبانهای متفاوت از ایشان منتشر شده است.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
برادران و خواھران عزیز، سلام علیکم و رحمه الله و برکاته،
شرایط خاص کروناییِ پیش آمده، یک فرصت مغتنم و مشترک ھمسان برای ھمه اقوام و جوامع و بشریت محسوب میگردد، تا تفکر نمایند و به صورت جمعی به آینده بشریت بیندیشند، بدون استعلا و برتری یکی روی دیگری… که «من بھترم، یا من بھترم»، «ببین ما چه قدر خوبیم، ببین چه قدر دیگران مسخرهاند» … و بازی بچهگانه ھمیشگی، در مسابقه عدم بصیرت … !
باید بر اساس عقول جمعی، ھمه اقوام، عشایر، ملتھا دینی و زبانی، به جای محافظت از مرزھای واھی ساختهی دست انسان و ناشی از تخیلات بیاساس و بیاصالت، بیاییم و فقط به «حدود الله» تقدس و ارزش ببخشیم، از شرک جلی و خفی مصون بمانیم، که در این صورت امید است راستگار شویم و مورد عنایت و رحمت الھی واقعگردیم و به فلاح رسم. و الّا کما کان، بشریت شکست میخورد.
در راستای این ذھنیت، راجع به پروژه سیاسی امت اسلام عرایضی دارم که ناشی از فکر و تجربه میباشند.
“دولت-ملتیسم”، نظم اجتماعی، ھرچند ظالمانه، به حرج و مرج ارجحیت دارد. به طریق اولی، تشکلات سیاسی منظمی که بر اساس «قول ثابت» به وجود آمده باشند، ابزار حرکت اجتماعی میانه خوبی قلمداد میگردند. به عنوان مثال: ابزار “دولت–ملت”، که یکی از ابزارھای سیاسی تشکیلاتی میباشد و اجمالا، توسط انقلاب فرانسه پدید آمده است، و امروز سر تا سر جھان سرایت کرده است، عملکرد تاریخی متوسطی داشته است. البته بعضی متعصبین بیخبر، دین و زندگیشان رافدای این ابزار سیاسیِ ناقص کردهاند: در عالم مسیحیت، انگلیکانیسم، گالیکانیسم، حزب ژیبلین… – در عالم اسلامی، ناصریسم (عربی)، ایرانیسم (فارسی)، تورانیسم (ترکی)، … مصداق «خسر الدنیا و الآخره» شدهاند.
آنها، طی یک فرایند فکری و عملیاتی خاص، آگاهانه یا ناآگاھانه به « صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ » تبدیل شدهاند که متأسفانه این پدیده در ممالک اسلامی نیز غالب شده است و در واقع، این یکی از فریبھای شیطانی میباشد که فراگیر شده است .
این سخن؛ بدان معنا نیست که “دولت-ملتیسم” به ھیچ وجه فایده نداشته باشد و ھیج وقت این ابزار سیاسی نتواند لباس مشروعیت دینی را بر خود بپوشاند. مثلا این ابزار، در چھارچوب مرحلهای، اول و ابتدای پروژه تشکیل حکومت اسلامی، مورد استفاده حرکت امام خمینی (ره) در ایران قرار گرفته بود. به صورت انتقالی، از یک “دولت-ملتِ ناسیونالیستیِ الحادی امریکایی شاھنشاھی”، به یک حکومت “دولت-ملت اسلامگرا” تبدیل شده بود.
ھمانطور که علمای اسلام ھمیشه به تھدید “ناسیونالیسم” ھشدار دادهاند، جا به جایی ابزار با ھدف یک خطر عقیدتی و سیاسی جدی به حساب میآمد و میآید
در یک مقطع، این ابزار در یک پدیده ژئوگرافی و مادی به اسم ایران مورد تطبیق قرار گرفته است. در عین حال، ھمانطور که علمای اسلام ھمیشه به تھدید “ناسیونالیسم” ھشدار دادهاند، جا به جایی ابزار با ھدف یک خطر عقیدتی و سیاسی جدی به حساب میآمد و میآید. اما تعجب که این خطر، امروزه حتی توسط علما نادیده گرفته شده است و عمل نکردن به «امر به معروف و نھی از منکر» در این زمینه، جامعه اسلامی را به شدت مورد اصابت قرار داده است!
به نظر میرسد که خیلیھا باید در این خصوص پاسخگو باشند. در عین حال، اینها ھمان افرادی ھستند که درک ندارند، چرا که مردم به این نتاقضات عقیدتی که نوعا باعث ناامیدی و انحراف فکری میشوند اعتراض دارند.
به این ناسیونالیسم میگویند: «حبّ الوطن»! غافل از آنکه «حبّ الوطن» چه مصداقی دارد و با أساس فکری و فلسفی ناسیونالیسم تفاوت دارد. به این ترتیب، حدیث معروف «حب الوطن من الایمان» در مقابل ناسیونالیسم قرار میگیرد؛ زیرا نتیجهی ایمان ناسیونالیسم نیست.
«حب الوطن» برمیگردد به حب به وطن به عنوان جای اقامت، ولی ناسیونالیسم بر عکس، ناقض حب الوطن برای خیلی از مقیمین میباشد. پس در واقع، ناسیونالیسم و «حب الوطن» مقابل ھم دیگرند و ھیچ تعجبی نیست که نتیجه ناسیونالیسم غیر از ایمان است.
ناسیونالیسم یک منظومهی فکری و فلسفی را ترسیم میکند که بر گرفته از قبول حاکمیت طبیعت بر فطرت است؛ در حالی که در اسلام “حب الوطن”، به مثابه تسلیم شدن طبیعت در برابر فطرت است؛ «حب الوطن» فطری، در این راستا قرار میگیرد. پیوستن به منظومهی ناسیونالیسم، خود به خود مقوله تعصب ملیتی را مطرح میکند. منجر به خارج شدن از عدالت و نھایتا از رویهی اسلامی میگردد!
لزوم انتقال به مرحله بعدی، نیروی نسل جدید و تفکر تشکیلاتی جدید و طرح گستردهتر جمھوری اسلامی توسط روحانیت فراملی شیعی و سپس تحقق عینی دولت اسلامی در ایران توسط رھبری حکیمانهی امام خمینی (ره)، چیزی که در عراق تا کنون میسر نشده است، یک گام بسیار ارزشمند و بزرگ بوده که میتوان از آن به عنوان یکی از ارزشمندترین قدمھای تاریخ اجتماعی اسلام یاد نمود. اتفاقات و تجربیات متنوعی در این مقطع صورت گرفته است که ھمه، گنجینه و سرمایههای تجربی برای نسلھای آینده خواھد بود؛ و لازمهی بھره مندی از آن، تحلیل منصفانه و کارشناسانه میباشد، بدون اختلاط با مسایل فرعی، مثل دفاع کورکورانه از منافع مادی یا عملکرد سیاسی! و باید این پروژه، به عنوان یک سیر سیاسی خاص، در حوزهها و دانشگاهھا موضوع آموزش و تدریس قرار گیرد. لازم به ذکر است که آن چیزی که امروز در مدارس و دانشگاهھا آموخته میشود، همان ناسیونالیسم است، نه پروژهی اسلامی و «حب الوطن» فطری!
به تصمیمگیری شفاف نسبت به شعاع ژئوگرافیایی انطباق این پروژه نیازمندیم
در مورد به کارگیری نیروی انسانی جھت اجرای پروژه، اولاً ما با مشکلات اساسی مواجه ھستیم که حاکی از عدم اعتماد به نسلھای جدید میباشد؛ و ثانیا، به تصمیمگیری شفاف نسبت به شعاع ژئوگرافیایی انطباق این پروژه نیازمندیم.
این پرسش ساده، به خوبی این مطلب را خلاصه و بیان میدارد: «ایران برای اسلام، یا اسلام برای ایران؟!»، به عبارت دیگر «طبیعت فدای فطرت، یا فطرت فدای طبیعت؟» این جمله در موارد دیگر مثل لبنان، عراق، سوریه، یمن ،… نیز صدق میکند.
از آن جا که تفکر “دولت-ملتیسم”، بر اندیشه و باور سران دینی و کشوریِ امت اسلام تحمیل شده و به عنوان تنھا افق سیاسی این مردمان مطرح شده است و به وسیله ارگانھای رسمی مثل آموزش- پرورش و صدا و سیما آموخته میشود، بن بست سیاسی نتیجه این تناقض منطقی خواھد بود. اینجا باید به کوتاھی حوزههای علمیه نیز اشاره نمود که نتوانستند جلوی این تفکر خطرناک را بگیرند. در ھر صورت، آنچه گذشت، گذشت و اشتباھات بیشماری در پی این کوتاھیھا پدید آمد.
شرایط جھانی و تکنولوژیک تغییر یافتهاند: اکنون، جدا از ناکارآمدی معنوی و دینی، این ایدئولوژی، “دولت– ملتیسم”، نواقص عملکردی خود را به وضوح نشان داده و میدهد. لذا باید به عرصه و مرتبهی بصیرت سیاسی بالاتر منتقل شویم. البته به لطف فراز مناجات شعباینه: «إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَهِ»، که عزت واقعی و عزت الھی میباشد و “دولت-ملت” صرفا یک ابزار است.
تا کنون، ایدئولوژی سیاسی “دولت-ملتیسم”، بر امت اسلامی غالب بوده است و به جدایی دین و سیاست منجر شده است زیرا تعریف “دولت-ملتیسم” خود به خود ایدئولوژی اسلامگرایی را خنثی و نا کارآمد میسازد.
عصر حکومت جھانی، ابزار برتر و پسندیدهتری از “دولت-ملتیسم” میطلبد، چرا که حکومت فرا ملی مبتنی بر عقیده میباشد
عصر حکومت جھانی، ابزار برتر و پسندیدهتری از “دولت-ملتیسم” میطلبد، چرا که حکومت فرا ملی مبتنی بر عقیده میباشد؛ مانند خلافت مسلمین که تا قرن بیستم میلادی رواج داشته و متاسفانه از بین بردند. از سال ۱۹۲۴، مسلمین به یک درجه نازلتر از نظم و شعور عقیدتی سیاسی، به دست خودشان و با کمک کولونیالیسم اروپایی، مبتلا شدند! امروز مسلمانان، خودشان حامی و مدافع چنین وضعیت اسفبار شدهاند که در نتیجه، در بخشی از ممالک، به وضعیت عشیرهایِ مافیایی، شبیه دوره جاھلیت بر گشتهاند.
تفکر حکومت صالح و مصلح جھانی، عزیزترین، موحدانهترین و شکوھمندترین ابزار حکومتیِ در اختیار بشریت است که در واقع آرزوی ھر قلب سلیم میباشد. البته این شکل حکومتی، دشمنان به اصطلاح خودی و غیرخودی بسیاری دارد که احتمال دارد هنگام ظھور حضرت بقیه الله علیه السلام، لا سمح الله [خدایی ناکرده]، از دشمنان ظھور و قیام آن حضرت باشند و بر حسب منافع و تعصبشان، « صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ – بستن راه خدا» را ایجاد کنند و از ترس به وجود آمدن یک حکومت مبتنی بر صلاحیت دینی-سیاسی و ضد انحصار طلبی و مافیا بازی، سرسخت بر علیه تفکر امام زمانی بجنگند و ھر کاری که از دستشان برآید انجام بدھند! طرفداران ایدئولوژیکی “دولت-ملتیسم” در این طیف قراد دارند.
این نوع حکومت آرمانی مبنی بر تقوی، لیاقت، عدالت، شریعت، اکرام، اقتصاد با برکت، خالی از تعصب، دروغ، نفاق، انحصار طلبی و بیعدالتی، شاید تدریجا و به صورت مرحلهای قابل دسترسی باشد. این یک پروژه حکومتی انسانی است که در واقع همان حکومت مھدوی میباشد و در مقابل پروژهی حکومت جھانی شیطانی قرار دارد.
مطرح نکردن پروژه حکومتی جھانی مھدوی در مقابل پروژه حکومتی شیطانی، در واقع خالی کردن سنگر ایدئولوژیک و سیاسی برای حزب شیطان میباشد. به این معنی، بسنده کردن، به “دولت-ملتیسم”، خدمت کردن به تفکر «کیه تیسم» (عدم دخالت در سیاست) میباشد و در نتیجه ھر کسی که “دولت-ملتیسم” را آینده تمدن اسلامی بداند، طرفدار جدایی دین از سیاست خواھد بود و به اصطلاح “اسلام امریکایی” را ترویج مینماید.
پروژه جمھوری اسلامی، پروژه اصیل اسلامی میباشد که به عنوان مرحلهای از مراحل ذر اجرای پروژهی بزرگ میباشد؛ و به دلایلی، فعلا در یک پدیدهی ژئوگرافیایی و تاریخی ،که امروز به آن ایران گفته میشور، تجسم پیدا کرده است
این معادلهی سیاسی کلان، در کشورھای اسلامی اعمال شده است و نتیجهی آن را در ممالک گوناگون مشاھده کردهایم، از جمله ایران. این پروژهی ھمان «بقیة الله» است که به ھدایت امام مھدی (عج) ان شاء الله محقق میشود. پروژه جمھوری اسلامی، پروژه اصیل اسلامی میباشد که به عنوان مرحلهای از مراحل ذر اجرای پروژهی بزرگ میباشد؛ و به دلایلی، فعلا در یک پدیدهی ژئوگرافیایی و تاریخی ،که امروز به آن ایران گفته میشور، تجسم پیدا کرده است.
از ابتدا، بعضی قائل بودند که این مفھوم “جمھوری اسلامی”، باید منحصر به پدیده ژئوگرافیایی باشد! این پروژه نباید جھانشمول جلوه داده شود و به عبارتی باید «نور الله» را إطفاء (خاموش) کرد!
حضور این طیف، به خوبی در صحنهی سیاسی ایران، عراق، لبنان و سوریه قابل مشاھده است. آنها بر این باورند که «این شکل سیاسی یا ابزار تشکیلاتی است که با شرایط روز این پدیده سازگاری دارد»!
طیف “دولت-ملتیسم”، طبیعت گرا ھستند، یعنی طبیعت و منافع ملی را (که غالبا آن را به موازات و به مثابه منافع شخصی خود تلقی میکنند)، بر فطرت و حقیقت ترجیح میدھند. مثلا میگویند که این قوم از اقوام دیگر بھترند و ادعا میکنند که احادیث این مطلب را تایید میکنند! ولی اقوام دائم در حال تغییرند ،مثل مرزھای سیاسی یا ژنھای مردم، دائم در حال تغییرند، لذا مفھوم “نژاد”، از لحاظ علمی ھیچ أساسی ندارد. البته امروزه این طیف، اکثریت قاطع فکری و تشکیلاتی این پدیده را تشکیل میدھند. با توجه به کمبود مشروعیت منطقی این موضعگیری، این طیف دائم در حال کسب اعتبار داخلی و بین المللی میباشند که سبب تضعیف و تحقیر امت اسلامی میشود!
پروژهی فراگیر، مستلزم برنامه و جھاد فکری و مادی میباشد که البته پروژه ظھور و حکومت جھانی، صرفا شعاری نیست که به گفتن «طرفدار بقیة الله ھستیم» اکتفا نماییم. بلکه میبایستی از تجربیات گذشته استفاده نمود. به یاد تجربهی تشکیلات وکالت ائمه (علیھم السلام) در سرتاسر جھان میافتیم که تشکیلات منظم، قانونمند، با بودجه، با افراد بین المللی و ھدف واحد حرکت میکند و حقا قابل تحسین است.
البته، آدمھای کوتاه نظر، متعصب، انحصارطلب و بیکفایت، قطعاً با این پروژه دشمنی میورزند و خواھند ورزید. به خصوص منافقینی که جھت حفظ منافع ناچیزشان، به نام مقدسات عالیه، میخواھند فکر اصیل امام زمانی را خفه و محاصره کنند! و برای تحقق این ھدف ناپاک، سانسور، بیعدالتی و بی کفایتی را رواج میدھند!
از خدای منان طلب مغفرت میکنیم و از ذات مقدسش مسألت مینماییم که به ما خلوص نیت، درستی راه، عزم در تلاش را اعطا فرماید. تنھا پرچمی که لیاقت دارد، لوای اھل البیت علیھم السلام میباشد و مسئلت مینماییم تا به واسطهی مبارزهی ھمه جانبه با جبھهی استکبار و نفاق، برکات الھی را بر ما نازل فرماید.
در اثنای این قرنطینه، ارزیابی عملکرد فردی و اجتماعی، منصفانه، صادقانه و با نیت خالص، مایه رضایت الھی و آن حضرت خواھد بود. بیاییم ببینیم چه قدر عملکردمان تا کنون رضایتبخش بوده است؟ با خودمان، با دیگران، در سطوح فردی، اجتماعی و سیاسی … این وعده الھی حکومت جھانی عادل و برکتزا را به جای حکومتهای متعدد و مبتنی بر انحصارطلبی و تعصبات، در اولویت کار قرار دهیم.
برنامهی اجرای پروژه جھانی را، با نیروی قوی و بین المللی، شجاعانه و عاقلانه طبق برنامه مدون و ھمه جانبه فراھم کنیم و بسترسازی بر این امر را به مُھر صحت از جانب ایشان ممهور نماییم؛ به لطف کرمش و فداکاری شھدای والای اسلام و عنایت مھدی موعود عجّ الله فرجه الشریف، ان شاء الله.
اللھم عجل لولیک الفرج
دکتر یاسین علی، ژ. آ