بسم الله الرحمن الرحیم،
سلام دوستان؛
گویی یک حقیقت بزرگی از نظرها پنهان گشته و مغفول مانده، این است که «زندگی چیزی نیست، جز ظهور و بروز محبتها» و اگر تنفر و انزجاری نیز نمود پیدا میکند، به خاطر مغایرت و ضدیتش با همان محبوبها و محبتهاست.
بله، “شناخت” مقدم بر محبت است، تا آدمی کسی یا چیزی را نشناسد، نسبت به آن نه محبتی خواهد داشت و نه تنفری، اما شناخت همه چیز نیست؛ مگر ما هر چیزی یا هر کسی را که میشناسیم، دوست میداریم؟! ابلیس لعین، خدا را میشناخت، اما او را دوست نداشت، بلکه منیّت و هوای نفس خودش را بیشتر دوست داشت. خدا هم با یک امتحان ساده، به خودش نشان داد که این ظاهر آراسته به زهد و تقوا، ریشه ندارد، چون محبتی به من نداری؛ بلکه خوشایند و گرایش به هر علتی، سبب محبت میگردد؛ و در نهایت نیز آدمی به سوی آن چیزی یا آن کسی، یا آن کاری میرود که آن را دوست میدارد، نه الزاماً آن که او را میشناسد و یا آن چه به آن شناخت پیدا کرده است!
ممکن است اطلاعات و داوریها درست نباشد و آدمی به آن چه نباید، محبت پیدا کند؛ مثل محبت بیمنطق به متاع زودگذر دنیای فانی – ممکن است نظر همه مثل هم نباشد، هر چند که اصول یکیست. مثل این که آدمی زیبایی، قدرت، قوت، سلامتی، رفاه، لذت … و هر کمالی را دوست دارد، اما مصادیق و میزان محبت نزد افراد متفاوت و حتی متفاوت میشود. یک شخصی یا یک امری در نظر من زیباست، در نظر شما نیست – یکی لذت را در فعل حرام میبیند و دیگری آن را برای خود عذاب میبیند – یکی قدرت، شوکت و عزت را در مال و منال و پُست و میز میبیند، دیگری در عقلانیت، منطق، وجدان، عدالت، صداقت، اخلاص و … .
حال ما با محبتهای بجا یا نابجا، محبتهای حقیقی یا کاذب، محبتهای ماندگار یا گذرا، محبتهای درست و یا غلط، محبتهای مفید و یا مضر، کاری نداریم و بحث ما این نیست؛ بلکه با فرض محبت درست و به حق، حرفمان این است که «محبت در دل پنهان است، و اگر ظهور، بروز و نمودی نداشته باشد، هیچ اثر و فایدهای برای خود و دیگران ندارد»!
کدام محبوبی از مُحبّش غافل میشود – کدام عاشقی به معشوقش بیتوجهی میکند – کدام دل دادهای [هر چند به چیزی از متاع دنیا]، برای رسیدن، دست یافتن، لقاء و وصال تلاش نمیکند؟! پس “محبت”، حتماً باید ظهور و بروز داشته باشد.
آیا از محبت خدا بالاتر و مقدستر و مؤثر داریم؟ فرمود: بگو: اگر خدا را دوست دارید، این محبت شما باید ظهور و بروزی داشته باشد که در پیروی از رسولش محقق شده و نشان داده میشود و اثر متقابل شگرفی دارد:
«قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (آل عمران، ۳۱)
ترجمه: بگو: «اگر خدا را دوست مىداريد، از من پيروى كنيد! تا خدا (نيز) شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را ببخشد؛ و خدا آمرزندۀ مهربان است».
آیا از محبت اهل بیت علیهم السلام، واجبتر، مؤثرتر، هدایت کنندهتر و نجات بخشتر داریم؟ چرا نفرمود از شما شناخت (معرفت) و محبت میخواهم؛ چون اینها اصول مقدم هستند، بدیهی است که ابتدا باید بشناسی تا بتوانی دوست داشته باشی؛ اما میفرماید: «بگو از شما مودت میخواهم»، و مودت همان ظهور و بروز محبت در اندیشه، کلام، عمل و مواضع میباشد. تا این “مودت” نباشد، آن “محبت”، اصالت ندارد و هیچ اثری نخواهد داشت.
«ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَمَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ» (الشوری، ۲۳)
ترجمه: اين همان چيزى است كه خداوند بندگانش را كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند به آن نويد مىدهد! بگو: «من هيچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمىكنم جز “مودت” (ظهور دوست داشتن) نزديكانم [اهل بيتم]؛ و هر كس كار نيكى انجام دهد، بر نيكىاش مىافزاييم؛ چرا كه خداوند آمرزنده و سپاسگزار است.
“محبت”، گاهی در موضعگیریها ظهور مییابد، گاهی در عملکردها و گاهی در گفتارها. پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله فرمودند: «دوستت دارم را به همسرتان (زنان) بگویید، چون مانند گوشواره، تمام عمر آویزۀ گوشش میشود».
بله، یکی از تفاوتهای زن و مرد این است که زنان عاطفیتر هستند [نه این که مردان عاطفه ندارند]، لذا اظهار محبت زبانی نیز در آنها اثر دارد و بیادشان میماند.
اهل بیت علیهم السلام، بارها محبت خودشان را به همگان و به صورت خاص به برخی از یاران اظهار میداشتند، میگفتند: «فلانی، میدانی که من تو را بسیار دوست دارم».
بنابراین، محبت چه محبت خدا و اسلام و اهل عصمت علیهم السلام و … باشد، چه محبت به پدر و مادر، همسر، فرزندان، خویشان، دوستان، وطن و هموطنان و …، باید حتماً ظهور و بروز داشته باشد، وگرنه هیچ اثر و فایدهای نخواهد داشت.