افسردگی حالتی خلقی شامل بیحوصلگی و گریز از فعالیت یا بیعلاقگی و بیمیلی است و میتواند بر افکار، رفتار، احساسات و خوشی و تندرستی یک فرد تأثیر بگذارد. وهمچنین گفت وگوهای ذهنی به وجود میآورد.
جمعیت زندگی – بهداشت، درمان و سلامت: دغدغههای زندگی، فشارهای اقتصادی، تنشهای خانوادگی و موارد بیشمار دیگری باعث تغییر در نگرش و خلقوخوی انسان میشوند.
احساس ناامیدی و غم در برخی مواقع، جزئی از زندگی طبیعی انسان است؛ اما وقتی عواطفی مانند ناامیدی و ترس با گذشت زمان در فرد از بین نروند و تشدید شوند ممکن است فرد دچار افسردگی شود.
گاهی ممکن است افراد نسبت به فعالیتهایی که قبلاً در خانه و یا در محل کار انجام میدادند، علاقه کمتری نشان دهند. آنها احساس غم و یا اندوه کرده و یا احساس کنند که علاقهای برای انجام فعالیتهای روزانه خود ندارند. این امر میتواند در زندگی کاری و یا عاطفی آنها تاثیر منفی داشته باشد.
گاهی هم این تغییرات تا بهحدی است که فرد به ناگاه خودش را در میانه راه افسردگی میبیند. اما افسردگی بههمین سادگی که در مکالمات روزانهمان از آن حرف میزنیم، نیست. این اختلال روانی ابعاد پیچیدهای دارد و بازیهای زیادی بهراه میاندازد. برای همین حتماً در راستای درمان افسردگی چیست باید از یک روانپزشک کمک گرفت.
افراد زیادی احساس غم یا افسردگی خفیف را تجربه میکنند که واکنشی طبیعی به از دست دادن یا مواجه شدن با چالشهای زندگی است. ولی زمانیکه احساساتی همچون درماندگی، ناامیدی و بیارزشی برای چندین روز یا هفته به طول بیانجامد و فرد را از زندگی کردن باز دارد، ممکن است چیزی فراتر از غم و اندوهی ساده باشد. در اینگونه موارد ممکن است فرد افسردگی بالینی داشته باشد و باید با کمک روانشناس افسردگی در پروسه درمان قرار بگیرد.
اما افسردگی چیست؟ افسردگی نوعی اختلال خلقی است که میتواند بر احساس، تفکر و رفتار فرد تأثیر گذاشته و حتی منجر به انواع مشکلات عاطفی و جسمی شود. در این اختلال، فرد در انجام فعالیتهای عادی روزمره خود با مشکل مواجه میشود و احساس میکند که ارزش زندگی کردن را ندارد.
افسردگی نهتنها باعث داشتن احساس غم و اندوه در تمامی مراحل زندگی فرد میشود بلکه توانایی وی در پاسخ به مشکلات زندگی، انجام فعالیتهای روزانه و عملکرد جسمی و عقلانی را تحتالشعاع قرار داده و در خوردن، خوابیدن و لذات زندگی فرد اخلال ایجاد میکند تا حدی که حتی گذراندن یک روز معمولی نیز برای وی سخت و طاقتفرسا میشود.
درحالیکه برخی افراد، افسردگی را تحت عنوان «زندگی در سیاهچاله» یا داشتن عذاب همیشگی تفسیر میکنند برخی احساس بیجانی، خالی بودن و بیتفاوتی میکنند.
افسردگی ممکن است منجر به عصبانیت و بیقراری شده و میزان طاقت افراد در برابر مشکلات را بسیار کم میکند. در صورت عدم درمان، افسردگی ممکن است منجر به بروز اختلالات شدید جسمی و روحی در فرد شود.
امروزه در علم روانشناسی این مسئله ثابت شدهاست که افسردگی در افراد مختلف ممکن است با علائم متفاوتی همراه باشد.
عوامل مختلفی از جمله سن و جنسیت میتوانند مستقیماً بر روی علائم افسردگی تأثیر بگذارند؛ بنابراین بدیهی است که افسردگی در همه افراد، با علائم یکسان ظاهر نمیشود. اما با این حال یک سری از این علائم که از آنها به عنوان علائم شایع افسردگی یاد میشود، در بین اکثر گروهها وجود دارد.
افسردگی یکی از ویژگیهای برخی از نشانگان روانی از جمله، اختلال افسردگی اساسی است؛ اما ممکن است که یک واکنش طبیعی به رویدادهای زندگی، مانند مرگ نزدیکان، اثرات بیماریهای بدنی یا عوارض جانبی مصرف بعضی از داروها و درمانهای پزشکی باشد. البته تا هنگامی که این حالت در یک مدت زمان طولانی، باقی نمانده باشد.
یک تشخیص راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی، افسردگی به شکل یک عادت-که فرد میتواند به عنوان بخشی از زندگی خود تجربه کند-را متمایز میکند.
افراد افسرده هم میتوانند احساس ناراحتی، اضطراب، پوچی، ناامیدی، درماندگی، بیارزشی، شرمساری یا بیقراری داشته باشند.
- ممکن است آنها اشتیاق خود در انجام فعالیتهایی که زمانی برایشان لذتبخش بوده از دست بدهند.
- نسبت به غذا بیمیل و کماشتها شوند.
- تمرکز خود را از دست بدهند.
- در به خاطر سپردن جزئیات و تصمیمگیری دچار مشکل شوند.
- در روابط خود به مشکل، برخورد کنند.
- به خودکشی فکر کرده، قصد آن را داشته باشند و حتی خودکشی کنند.
اختلال افسردگی، ممکن است که باعث بیخوابی، خواب زیاد، احساس خستگی و کوفتگی، مشکلات گوارشی، یا کاهش انرژی بدن شود.
یکی از مهمترین اختلالات افسردگی بهویژه در وضعیت پیشرفته، از دست دادن قدرت تفکر سالم، راحت، خلاقانه یا حتی درست تمرکز کردن است که در مراتب بالاتر و در افسردگیهای حاد، اختلال تشدید میشود و باعث مواردی مثل جنون میشود.
بقراط که یک پزشک یونانی بود، اظهار داشت که افسردگی (که در ابتدا به نام «مالیخولیا» نامیده میشد) ناشی از چهار مایع نامتعادل بدن به نام اخلاط (صفرا زرد، صفرا سیاه، خلط و خون) بود. بهطور خاص، او فکر میکرد که ملانین ناشی از صفرا بسیار سیاه در طحال است. درمان انتخابی بقراط شامل گرفتن خون، حمام، ورزش و رژیم غذایی بود. در مقابل، یک فیلسوف و سیاستمدار رومی به نام سیسرون معتقد بود که مالیخولیا علت های روانی مانند خشم، ترس و اندوه دارد. در سالهای گذشته قبل از دوران مشترک، علیرغم برخی مراحل برای اعتقاد به دلایل بیشتر جسمی و روحی افسردگی، یک باور غلط بسیار رایج حتی در بین برخی رومیان تحصیلکرده وجود داشت که افسردگی و سایر بیماریهای روحی ناشی از شیاطین و خشم خدایان است.
همچنین افسردگی را میتوان در نتیجه تضعیف ذهن در برابر حل مسائل، ارائه فلسفهها و… برای کنار آمدن با مشکلات روح باشد که ذهن اصطلاحاً تسلیم میشود و دیگر امیدی ندارد و در نتیجه افسردگی حاصل میشود.
افرادی که در پرسشنامههای مربوط به افسردگی نمرات بالاتری از عامل روانرنجوری میگیرند، بیشتر دچار افسردگی و اختلال افسردگی اساسی هستند. همچنین افراد افسرده معمولاً درونگراتر از سایر افراد هستند.
افسردگی ممکن است ناشی از دورهٔ درمان باشد، از جمله مصرف داروهایی که باعث افسردگی میشوند. درمانهایی که با افسردگی مرتبط است شامل: اینترفرون تراپی، بتابلاکرها، داروهای ایزوترتینوئین، ضد بارداری، ضد تشنج، ضد میگرن، ضد روانپریشی، عوامل قلبی، هیپنوتیزم درمانی، شناختی-رفتاری، درمان در خانه و عوامل هورمونی میشود.
بیماریهایی مانند مشکلات تیروئید، تومورهای مغزی و کمبود ویتامین میتواند جزء علائم افسردگی باشد.
تمامی انسانها در مقطعی از دوران کودکی و جوانی خود بهطور طبیعی با بحرانهای احساسی مواجه میشوند، اما گاهی این مقاطع بحرانی در برخی کودکان منجر به افسردگی میشود.
کودکانی که مبتلا به بیش فعالی، اختلال یادگیری، اختلال اضطراب و اضطراب نافرمانی مقابله جویانه (Odd)هستند، احتمال این که دچار افسردگی شوند بیشتر است.
مردان با توجه به ویژگیها و صفاتی که دارند، از افسردگی خود بیشتر شرمنده و خجالت زده میشوند و به همین دلیل سعی میکنند که بیماری و شرایط سخت زندگی خود را از همه پنهان کنند و در برابر این بیماری و شرایط بد تاب بیاورند.
افسردگی در زنان بیشتر از مردان است؛ و در همین حال زنان به میزان بیشتری دارای نشانههای جسمانی مانند کماشتهایی، اختلال خواب و خستگی همراه با درد و اضطراب نسبت به مردان هستند، این تفاوت جنسیتی بسیار کوچکتر از دیگر جنبههای افسردگی است.
عوامل مختلفی از جمله بیولوژیک باروری، ژنتیک، تغییرات هورمونی و روابط بین فردی در ابتلای زنان به افسردگی نقش زیادی دارد. بسیاری از زنان در دوران قاعدگی از لحاظ احساسی و جسمی بسیار ضعیف میشوند (سندروم پیش از قاعدگی)، تغییرات رفتاری مثل احساس افسردگی و تحریک پذیری را تجربه میکنند.
عدهٔ زیادی از زنان افسرده علائم و نشانههای شدیدتری در دوران قاعدگی تجربه میکنند. بسیاری از آنها در زمان پس از زایمان به افسردگی پس از زایمان دچار میشوند. علائم افسردگی شدید در زنان در فاصله زمانی کمی پس از وضع حمل بروز میکند که موجب اضطراب، بی خوابی، گریه یا افکاری مانند آسیب رساندن به خود یا نوزاد میشود.
موارد خودکشی در مردان نسبت به زنان بیشتر است. گزارشهایی از دانشگاه لوند سوئد و دانشگاه استنفورد نشان داده، مردان تقریباً ۳ برابر زنان در سوئد خودکشی میکنند و مرکز کنترل و پیشگیری بیماری و مرکز ملی پیشگیری و کنترل آسیب کشور آمریکا گزارش داده که در آمریکا خودکشی در بسیاری از مردان تقریباً ۳ برابر بیشتر از زنان است. با این حال زنان بیشتر از مردان به خودکشی فکر میکنند و به آن دست میزنند.
تفاوتی که به مردان نسبت داده میشود به این دلیل است که آنها از راههای مؤثرتری برای خودکشی استفاده میکنند و میزان موفقیت آنها در این کار بیشتر است. تحقیقات نشان دادهاست، زنان تمایل بیشتری برای بحث در مورد افسردگی خود دارند در حالی که مردان سعی میکنند آن را از دیگران مخفی کنند. ویژگی ابراز تمایلات و درونیات در زنان بیشتر است و این میتواند عامل مؤثری در وقوع این رویداد یعنی خودکشی باشد.
افسردگی در افراد سالخورده معمولاً درمان نشده باقی میماند، چرا که بسیاری از این افراد افسردگی را یکی از پیامدهای طبیعی افزایش سن و واکنشی طبیعی در مقابل مسائل جسمی، روحی و اجتماعی مرتبط با سالخوردگی میدانند. سالخوردگان معمولاً برای درمان افسردگی خود اقدام نمیکنند.
خلق افسرده ممکن است به درمان حرفهای نیازی نداشته و یک واکنش طبیعی نسبت به رویدادهای زندگی، علائم برخی از شرایط پزشکی یا عوارض جانبی ناشی از مصرف بعضی داروها و درمانهای پزشکی باشد.
در بین گیاهان دارویی زعفران، گل محمدی و لیموترش تأثیر بسزایی در بهبود و درمان افسردگی دارند.
مواد مؤثره موجود در زعفران (کروسین و سافرانال) تأثیری مشابه داروی فلوکستین داشته و از بازجذب دوپامین، نوراپی نفرین و سروتونین جلوگیری میکند و بدین ترتیب اثر ضد افسردگی خود را اعمال مینماید.
داروهای ضد افسردگی میتوانند به درمان افسردگی متوسط تا شدید کمک کنند.
داروهای ضد افسردگی داروهایی هستند که به تسکین علائم افسردگی، اختلال اضطراب اجتماعی، اختلالات اضطرابی و سایر انواع افسردگی کمک می کنند. این داروها میکوشند عدم تعادل شیمیایی انتقال دهندههای عصبی در مغز را که مسئول تغییر خلق و خو و رفتار هستند، اصلاح کنند.
مهمترین دلایل بروز افسردگی شدید و دپرشن
تا به امروز پزشکان نتوانستهاند باتوجه به علائم افسردگی، دلایل دقیق بروز این بیماری را مشخص کنند اما آنها به این نتیجه رسیدهاند که احتمالا دلیل بروز افسردگی ترکیبی از این موارد است:
تفاوتهای زیستی: به نظر میرسد که در مغز افراد مبتلا به افسردگی تغییرات فیزیکی رخ میدهد. نوع دقیق این تغییرات تاکنون مشخص نشده است، اما ممکن است به تدریج این عوامل شناخته شده و به کشف دلایل افسردگی کمک کنند.
نوروترنسمیترهای مغز: پیامرسانهای عصبی گروهی از مواد شیمیایی مغز هستند که نقش بسیار مهمی را در افسردگی ایفا میکنند. تحقیقات جدید ثابت کرده که تغییر در عملکرد و اثر این نوروترانسمیترها و چگونگی تقابل آنها با جریانات عصبی درگیر در ثبات خلقوخو ممکن است نقش مهمی را در بروز افسردگی و درمان آن ایفا کند.
هورمونها: تغییر در تعادل هورمونی بدن ممکن است باعث تحریک بروز افسردگی شود. تغییرات هورمونی ناشی از بارداری یا تغییرات هورمونی هفتهها و ماههای اول بعد از زایمان از جمله عوامل برهم زننده تعادل هورمونی طبیعی بدن هستند. از طرفی دیگر مشکلات تیروئید، یائسگی و گروه دیگری از بیماریها و مشکلات باعث ایجاد تغییراتی در سطح هورمونهای بدن میشود.
عوامل وراثتی: افرادی که یکی از اعضای نزدیک خانوادهشان به افسردگی مبتلا است، بیشتر از سایر افراد در معرض ابتلا به این بیماری قرار دارد. پژوهشگران در تلاشند تا ژنی که احتمالاً در بروز این مشکل موثر است را کشف کنند.
شایعترین انواع افسردگی
انواع مختلفی از اختلالات افسردگی وجود دارد که تشخیص آنها توسط پزشکان صورت میگیرد، انواع افسردگی عبارت است از:
افسردگی شدید: در این نوع افسردگی فرد در بیشتر روزهای هفته علائم افسردگی را تجربه میکند. به عبارت دیگر در این نوع افسردگی علائم شدیدتر است.
اختلال افسردگی و اضطراب: در بیشتر روزها فرد احساس تنش، بیقراری و عدم تمرکز دارد زیرا نگران است که امکان دارد اتفاق بدی رخ دهد و او کنترل خود را از دست بدهد.
افسردگی فصلی (SAD): این نوع اغلب در فصل زمستان رخ میدهد، زمانی که روزها کوتاهتر است و بدن نور خورشید کمتری دریافت میکند. معمولاً این نوع افسردگی در فصل بهار و تابستان از بین میرود.
افسردگی پیش از قاعدگی: زمانی که یک خانم قبل از قاعدگی علائم بدخلقی شدیدی از خود بروز میدهد و این بدخلقیها شدیدتر از سندرم پیش از قاعدگی معمول (PMS) هستند و به نام افسردگی پیش از قاعدگی یا PMDD شناخته میشود.
اختلال خلقی ناشی از مواد (SIMD): این نوع اختلال افسردگی در حین مصرف دارو، الکل یا پس از قطع مصرف در افراد رخ میدهد.
اختلال افسردگی ناشی از شرایط پزشکی دیگر: در مواردی افراد به دلیل بیماریهای دیگری که دارند و به دلیل شرایط فیزیکی خود به این نوع افسردگی مبتلا میشوند.
افسردگی پس از زایمان: زنانی که دچار افسردگی پس از زایمان هستند احتمالا افسردگی پیش از زایمان داشتهاند. علائم این نوع افسردگی با تغییر فصول، به ویژه ماههای سرد و تاریک سال، بدتر میشود.
اختلال افسردگی پایدار چیست؟
اگر افسردگی به مدت ۲ سال یا بیشتر ادامه داشته باشد، فرد به اختلال افسردگی پایدار (persistent depressive disorder) مبتلا است. پیشازاین از این واژه برای توصیف دو شرایط مختلف تحت عنوان کجخلقی، افسردهخویی یا دیس تایمیا (dysthymia) و افسردگی شدید مزمن (chronic major depression) استفاده میشد.
در این حالت فرد ممکن است علائم زیر را داشته باشد:
- تغییر در اشتها (به اندازه کافی غذا نخوردن یا بیشتر از معمول غذا خوردن)
- زیاد خوابیدن یا کم خوابیدن
- کمبود انرژی یا خستگی
- کمبود اعتماد به نفس
- عدم تمرکز و سخت تصمیم گرفتن
- احساس ناامیدی و بیپناهی
- ابتلا به اختلال وسواس جبری (OCPD)
در این شرایط فرد تحت رواندرمانی و دارودرمانی یا ترکیبی از هر دو قرار میگیرد.
علائم و نشانههای افسردگی شدید چیست؟
در حالیکه افسردگی معمولاً تنها یکبار در زندگی رخ میدهد ولی مردم معمولا آن را در چندین دوره تجربه خواهند کرد. در جریان این دورهها، علائم در بیشتر ساعات یک روز و تقریبا هر روز دوره وجود دارند. این علائم عبارتند از:
- احساس غم عمیق، گریه کردن زیاد، احساس توخالی بودن یا ناامیدی
- فوران خشم، بیقراری یا احساس بیهودگی حتی در هنگام مواجه با کوچکترین مسائل
- از دست دادن علاقه و لذت از انجام کارهای معمول روزمره مانند رابطه جنسی، تفریحات و ورزش
- اختلالات خواب مانند بیخوابی (insomnia) یا بیشازاندازه خوابیدن
- خستگی و کمبود انرژی. در این حالت حتی کوچکترین کارها هم برای فرد سخت و طاقت فرساست
- کاهش اشتها و کاهش وزن یا افزایش میل به غذا و افزایش وزن
- اضطراب، بیتابی یا بیقراری
- کند شدن فرایند تفکر، صحبت کردن با حرکات بدنی
- احساس بیارزش بودن یا احساس گناه داشتن، فکر کردن مدام به شکستهای گذشته و سرزنش مداوم خود
- سخت شدن عمل فکر کردن، تمرکز، تصمیمگیری و یادآوری وقایع
- فکر کردن مداوم به مرگ، داشتن افکار خودکشی و حتی اقدام به خودکشی
- مشکلات جسمی بدون دلیل و یکباره از جمله کمر درد یا سردرد
راههای تشخیص افسردگی و دپرشن چیست؟
شاید خودتان یا اطرافیان شما متوجه علائم افسردگی در شما شوند، اما تشخیص اختلال افسردگی کار سادهای نیست و پزشک برای تشخیص از چند روش استفاده میکند؛ از جمله:
- معاینه جسمی بیمار؛ پزشک در حین معاینه فرد، سوالاتی هم در مورد وضعیت سلامتی بیمار خواهد پرسید. در برخی از موارد، افسردگی با برخی از بیماریهای زمینهای دیگر مرتبط است.
- تستهای آزمایشگاهی؛ برای بررسی عملکرد تیروئید و برای اندازهگیری پارامترهایی در خون آزمایش خون گرفته میشود.
- ارزیابی روانپزشکی؛ پزشک متخصص سوالاتی در مورد علائم، افکار، احساسات و الگوهای رفتاری فرد مطرح خواهد کرد. گاهی از فرد خواسته میشود که یک پرسشنامه را پر کرده و در آن به سوالات خواسته شده، پاسخ داده شود.
- نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی؛ یک شیوهنامهی استاندارد برای طبقهبندی اختلالات روانی است که توسط انجمن روانپزشکی آمریکا تهیه شده است. پزشک برای تشخیص افسردگی ممکن است از این راهنما استفاده کند.
اختلال دو قطبی چیست؟
شخص مبتلا به اختلال دوقطبی (bipolar disorder) که گاهی افسردگی شیدایی (manic depression) هم خوانده میشود،
مردمان گرفتار اختلالهای هیجانی به شدت افسردهاند یا دچار شیدایی (سرخوشی افسار گسیخته) اند، یا ممکن است مدتی افسرده و مدتی شیدا باشند.
دستههای اختلال هیجان و خلق به این شرح است: اختلالهای افسردگی یعنی شخص یک یا چند دوره افسردگی بدون دورههای شیدایی دارد؛
اختلالهای دو قطبی به این معنا که شخص بین دورههای شیدایی و افسردگی نوسان میکند.
معمولاً بین هر دو دورهٔ حاد بیماری یک دورهٔ بهنجاری وجود دارد. اینکه شخص فقط دورههای شیدایی بدون سابقه و پیشینهٔ افسردگی داشته باشد بسیار کمیاب است.
اکثر کسانی که دچار افسردگی میشوند دورههای شیدایی پیدا نمیکنند. اما از هر صد بیمار افسرده یک یا دو بیمار گرفتارِ هر دو دورهٔ افسردگی و شیدایی میشوند و عنوان تشخیصیِ اختلال دوقطبی یا شیدا – افسرده میگیرند.
در این نوع اختلال، شخص بین دورههایی از افسردگی و سرخوشی شدید نوسان میکند. در بعضی بیماران، بین دو دوره شیدایی و افسردگی فقط یک دوره کوتاه بهنجاری دیده میشود.