آیا امر ازدواج، منطبق با نظام خلقت و هدایت در جهت رشد فردی و اجتماعی و تشکیل نسل و جوامع سالم است، یا امتیازی است که خاص ثروتمندان و مرفهین می‌باشد؟! آیا ازدواج رویکردی است که با بحران اقتصادی، بروز جنگ و یا شیوع یک بیماری، باید برای عموم تعطیل شود، اما برای یک عده‌ای خاص، باقی بماند، تا نسل نیز فقط از آنان باشد؟! این یعنی همان نژادپرستی ساختاری!ازدواج و تشکیل خانواده حق هر زن و مرد است | خبرگزاری فارس

بسمه تعالی

با سلام؛

ع. چینی‌چیان: این پرسش مانند است که بپرسند: «آیا در این شرایط، معقول است که به زندگی اجتماعی ادامه دهیم یا خیر»؟! چرا که ازدواج، نخستین مرتبۀ از خود و منیّت گذشتن و اولین گام در ورود به زندگی اجتماعی می‌باشد. تشکیل خانواده، اولین و عمومی‌ترین تشکیلات و سازماندهی در زندگی اجتماعی می‌باشد و “خانواده” به عنوان مقدس‌ترین کانون زندگی اجتماعی شناخته شده است.

گویی “کرونا”، بیش از آن که یک ویروس تهدید کنندۀ جان باشد، و حتی بیش از آن که یک ویروس کُشندۀ اقتصاد باشد، یک ویروس “فرهنگی” برای تداوم روابط انسانی و زندگی اجتماعی می‌باشد؛ چنان که سبب تعطیل شدن تمامی مراکز علمی، فرهنگی و تبلیغی [از مدرسه و دانشگاه گرفته، تا حوزه علمیه و مسجد و هیأت، تا نشست‌های علمی و فرهنگی] گردید – در اولین پروتکل‌ها مصوب شدن که مردم از هم فاصله بگیرند، با هم دست ندهند، دور هم جمع نشوند و حتی اعضای خانواده و در داخل خانه نیز از یکدیگر دوری گزینند و … .

هم چنین همیشه و در همه جا، “ازدواج” و تشکیل خانواده، به عنوان اولین هدف و سیبل شرایط نامطلوب اقتصادی معرفی و القا شده است(؟!) گویی که در نظام خلقت و هدایت، ازدواج فقط برای افراد مرفه وضع شده است!

این همان نگاه جاهلیت در دوران‌های اولیۀ حیات اجتماعی انسان و تشکیل حکومت‌ها می‌باشد که می‌گفتند: “تحصیل، ازدواج، تشکیل خانواده، اصالت، نژاد و هویت، فقط مخصوص اقشار خاصی در جامعه می‌باشد و مابقی فقط باید جان بکنند»! این فرهنگ جاهلی، نه تنها هم چنان ادامه یافته، بلکه اندیشه و نظام سرمایه‌داری، آن را قوت بخشیده و بر مردمان جهان تحمیل کرده است!

ازدواج:

امر ازدواج، همیشه به صلاح است، چرا که یک نیاز و ضرورت فطری، شخصی و اجتماعی می‌باشد؛ و وجود این نیاز و ضرورتِ برآورده نمودن آن، تابع و فرع بر مسائل دیگر نمی‌باشد. مقصود این نیست که “ازدواج”، پول و امکانات نمی‌خواهد، بلکه مقصود این است که چه ثروتمند باشید و چه فقیر، این نیاز و ضرورت وجود دارد، پس انجامش در کمترین شرایطی که ممکن ‌شود، به صلاح است. هر کسی بگوید: «ازدواج در این شرایط به صلاح نیست، دروغگویی است که می‌خواهد افکار عمومی را منحرف کند و البته چه بخواهد و چه نخواهد، مفاسد دیگری [از بیماری اعصاب و افسردگی و … گرفته، تا زنا و پیدایش نسل بی‌هویت و عواقب سوءاش، جایگزینش می‌شوند] که هزینه‌هایش نیز بیشتر از هزینۀ تشکیل و اداره خانواده می‌باشد

اما، مشکل اینجاست که ما یک کلمه‌ی “ازدواج” را از فرهنگ عمومی بشری و یا از فرهنگ اسلام می‌گیریم، و سپس صدها فرهنگ رفتاریِ من‌درآوردی را چنان کنارش می‌‌چینیم که ازدواج در بین آنها محبوس و گاه مدفون می‌گردد، بعد می‌گوییم: سخت است، نمی‌شود، آیا اصلاً به صلاح هست یا خیر و …!

چه کسی گفته بود که ازدواج حتماً باید همراه با جهیزیه سنگین و مهریه‌ی بالا باشد؟! چه کسی گفته بود که ازدواج باید حتماً مراسمی داشته باشد که ده‌ها یا صدها میلیون هزینه دارد؟ چه کسی گفته است که دختر اول باید کارشناسی، ارشد و دکتری را بگیرد، سپس یک شغل خوب هم پیدا کند و سپس در سنین بالا و بدون هیچ نیاز ظاهری، مترصد یک خواستگار مناسب نیز باشد و پیدا نکند؟ چه کسی گفته است که پسر باید ابتدا شغل، خانه و خودروی مناسب و حقوق و درآمد زیاد یا دست کم مناسب داشته باشد و سپس ازدواج کند، آن هم در حالی که پدرِ خودش و پدر دختر نیز هنوز چنین شرایطی ندارند؟! چه کسی گفته است که مراسم حتماً باید در تالار یا باغ‌تالار برگزار شود، و ماه عسل، اگر پاریس نشد، دست کم کیش یا سواحل خزر و یا هتل‌های گران مشهد باشد؟! چه کسی گفته که جهیزیه، حتماً باید شامل تمامی لوازم مورد نیاز و حتی غیر مورد نیاز در یک زندگی مرفه باشد، برند خارجی باشد و یا …؟!

بنابراین، اینها شرایطی است که ما خودمان برای ازدواج تعیین کرده‌ایم، بخشی را از هندوها تقلید کردیم، بخشی را از عرب‌ها تقلید کردیم، مقدار کمی از غربی‌ها و آن هم فیلم‌ها تقلید کردیم، یک مقداری هم از فرهنگ ساختگی داخلی خودمان می‌باشد، و خلاصه آن که به حسب ظاهر، به جز اصل وقوع ازدواج و خطبه عقدش، هیچ کجایش به فرهنگ اسلام و یا یک فرهنگ متعالی، همخوانی و تطبیق ندارد.

حال چه اشکالی داشت، اگر پدر و مادرها، دست از خواسته‌های خیالی خود و نیز عقده‌های خود [کارهایی که برای خودشان انجام نشده است] بر می‌داشتند، جوانان نیز برای ازدواج، فهرستی از توقعات و انتظارات را ردیف نمی‌نمودند، و بسیار ساده و سریع ازدواج می‌کردند؟! مگر امروزه اغلب ازدواج‌ها در همین غربی که از دیسکو و فسادش تقلید می‌کنند، چگونه است؟ یک مراسمی در کلیسا، با لباس عروس و خوردوی عروسی کرایه‌ای – یک عصرانه یا در نهایت شام چند نفره، در خانه و یا در نهایت یک رستوران برای اقوام نزدیک و سپس یک آپارتمان کوچک اجاره‌ای، با حداقل امکانات لازم. این دیگر آخرش است. این روال همه است، مگر آن که خیلی ثروتمند باشند.

بنابراین، باید اذعان نمود که ازدواج در این شرایط بسیار سخت شده است، اما نه تنها حتی در این شرایط نامساعد و نامطلوب اقتصادی خوب است، بلکه حتی در شرایط بدتر از این نیز خوب و به صلاح است و سبب برکت و رونق اقتصادی نیز می‌شود.

آمار ازدواج در ایران به تناسب جمعیت در دوران جنگ تحمیلی، به مراتب بیشتر از امروز و آمار طلاق در ایران، کمتر از امروز بود؛ منتهی فرهنگ‌ها، دیدگاه‌ها و توقعات متفاوت بود. مردمان جهان، حتی در دوران جنگ، قحطی، شیوع بیماری‌های واگیردار و … نیز ازدواج نموده و می‌نمایند؛ پس چرا نوبت به ملت ما که می‌رسد، ایجاد تردید می‌کنند که آیا اساساً ازدواج در این شرایط به صلاح هست یا خیر؟!

البته، رشد، کمالات، برکات و گشایش‌هایی خاص ازدواج است که فعلاً وارد بحث آن نمی‌شویم، لذا همین‌قدر بدانیم که تا علت نباشد، معلول نیز نخواهد بود، پس تا ازدواج صورت نگیرد، از آن کمالات، نعمات، برکات و گشایش‌ها نیز خبری نخواهد بود.

بنابراین، تردیدی نیست که ما، برای زندگی فردی  آفریده نشده‌ایم، و نیاز بشر به ازدواج نیز فقط نیاز جنسی نیست که خودارضایی با فیلم و عکس در فضای مجازی، همجنس‌بازی، همخوابی با حیوانات و یا اعضای خانواده را [مانند امریکا و اروپا]، جایگزینش کنند؛ بلکه برای زندگی اجتماعی، عشق، محبت، مودت، تشکیل خانواده و تولید مثل و تربیت اولاد و جامعۀ آینده آفریده شده‌ایم که جایگاه، پایگاه و خاستگاهش تشکیل خانواده است که با ازدواج محقق می‌گردد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *